۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

ناصرالدين شاه هم راضي به بستن بازوبند پهلواني نشد

اديو فردا , مهدي رستم پور : در همايشي كه در مجموعه ورزشي آزادي تهران با حضور محمود احمدي نژاد، رييس جمهوري ايران برگزار شد، باستاني كارها بر روي تاتامي كه مربوط به ورزش هاي رزمي و آسياي شرقي است، اقدام به اجراي حركات اين رشته ورزشي كردند.

در حاشيه اين مراسم، علي سعيدلو معاون رييس جمهور و رييس سازمان تربيت بدني، بازوبند پهلواني را دور بازوي آقاي احمدي نژاد بست.

آقاي سعيدلو روز جمعه در برنامه تلويزيوني ورزش و مردم گفت علت اين اقدام نمادين آن بود كه آقاي احمدي نژاد به راستي يك پهلوان هستند و در مجامع بين المللي پهلوانانه از حقوق ملت ايران دفاع مي كند.

در گزارش زير، به تاريخچه ورزش باستاني ايران اشاره شده و اين كه آقاي احمدي نژاد، اولين مقام حكومتي ايران در تاريخ قبل و بعد از اسلام است كه حاضر شد بازوبند پهلواني را دور بازويش ببندند.

پهلواني در ايران باستان
هرودوت، مورخ يوناني درباره ايرانيان مي نويسد: «ايرانيان تا ۲۰ سالگي سه چيز را مي آموختند: سواري، تيرو كمان، راستگويي. كلمه پهلوان و پهلواني، داراي ريشه پارتي است كه هر فرد زورمند را منتسب به پارت يا پرتو و پهلو دانسته اند.»

كشتي يا كستي نيز نام كمربند مخصوص زرتشتيان بوده كه پهلوانان براي رويارويي با حريفان به كمر خود مي بستند.

در مشرق زمين، ايرانيان نخستين تمدني بودند كه تربيت بدني را در نظام آموزشي خود گنجاندند. چيني ها آن را غير ضروري مي دانستند و هندي ها نيز مذموم مي شمردند.

قرن ها پيش از اسلام و ميلاد مسيح، ايرانيان نبرد تن به تن و بدون سلاح را كشتي مي خواندند. غير از آثار زرتشتيان، نوشته هاي مورخين يوناني و رومي و همچنين شاهنامه فردوسي، همه دال بر اصالت و قدمت فرهنگ كشتي و پهلواني در ايران است.

پس از اسلام نيز اين آيين باستاني تداوم پيدا كرد كه در زير، با تفكيك قرن ها، به آن اشاره شده است:

قرن چهارم
معزالدوله ازسلاطين آل بويه بود كه با كيسه هاي زر به استقبال نبرد پهلوانان مي رفت و به هر كس كه پيروز مي شد، انعام مي داد. اما بازوبند پهلواني هرگز دور بازوي معزالدوله و حكام بعدي اش نقش نبست.

قرون پنجم و ششم
داعيان فرقه نزاريه اسماعيليه در مكاني سرپوشيده در دامنه الموت به سركردگي حسن صباح، به كشتي و تمرين هاي جنگي مي پرداختند.

هر كس كه زمين مي خورد خود را سرشكسته نمي دانست. هدف از كشتي گرفتن اين بود كه بدن ورزشكاران قوي شود و اهميت نمي دادند كه در موقع تمرين، زمين بزنند يا زمين بخورند.

اولين مرتبه كه اشعار فردوسي در موقع ورزش كردن خوانده مي شد در همين زمان بود. در اصل فرقه باطنيه (يكي از فرق اسماعيليه) اين روش را در ايران متداول كردند. بازوبند و نشان پهلواني اما همچنان فقط بر بازوي پهلوانان بسته مي شد.

قرن هفتم       
مغولان بر ايران مسلط شده بودند. «اوكتاي قا آن» پسر چنگيزخان از اين ورزش بسيار خوشش مي آمد و مخالفتي با ادامه حيات آن نكرد.

جويني در «تاريخ جهانگشا» اشاره هاي جالبي به اين موضوع دارد. اما در كتاب او نيز هرگز اشاره اي به بسته شدن بازوبند پهلواني دور بازوي حكام مغول يا دست نشاندگان آن ها نشده است.

قرن هشتم
اين قرن با نام «پورياي ولي» آراسته شده و جامعه ورزشي ايران هنوز او را پير و مراد ورزش در تاريخ ايران مي دانند. ترويج آموزه هاي پهلواني در عصر پورياي ولي شدتي دو چندان يافت.

قرن نهم
پهلواني در اين قرن با ظهور يوسف ساوه اي همراه است. حكام وقت به خصوص در ناحيه خراسان به اين ورزش شديداً علاقه داشتند و يكي از اصلي ترين تفريحات براي تماشا به شمار مي رفت. با اين تفاوت كه بر خلاف رزم هاي گلادياتوري در مغرب زمين، نه خوني ريخته مي شد و نه فرد مغلوب به قتل مي رسيد.

قرن دهم
پهلوان بيك قمري، پهلوان مزاقي، پهلوان مفرد قلندر (كه داستان هاي جالبي از او در ادبيات كلاسيك ايران وجود دارد) و پهلوان محمد از جمله نخبگان قرن بودند كه با وجود آن ها، هيچ گاه بازوبند پهلواني به دور بازوي سلاطين بسته نشد.

هزاره دوم هجري
در اين دوره فرهنگ پهلواني وارد مرحله جديدي شد و پهلوانان به شدت مورد توجه و حمايت حكام قرار گرفتند.

هيچ گاه به اندازه دوران صدارت ناصر الدين شاه، پهلوانان ارج و قرب نداشته اند. ناصرالدين شاه عاشق تماشاي رقابت پهلوانان بود و هرگاه بساط پهلواني در ميدان ارك چيده مي شد، مي آمد و ساعت ها رزميدن پهلوان محبوبش يعني پهلوان يزدي را نظاره كند.

حتي ناصرالدين شاه هم كه بارها باني بسته شدن بازوبند پهلواني دور بازوي پهلوان يزدي، پهلوان اكبر خراساني و پهلوان محمد عبدل بود، به رغم رضايت خود پهلوانان كه همگي او را تكريم مي كردند، هيچ وقت بازوبند پهلواني را دور بازوي خودش نبست.

رضا شاه دوران
پهلوان حاج ميرزا محمود شريف جورابچي براي سامان بخشيدن به جمعيت پهلوانان و جلوگيري از سوء استفاده برخي اوباش زورمند، جمعيت گردان ايران را تشكيل داد كه داراي مرامنامه بود.

ميرزا محمدعلي اسكويي، حاج محمدصادق بلورفروش، پهلوان حاج محمد نجاران از جمله صاحبان بازوبند در اين برهه هستند.

در سال ۱۳۱۳ «جشن هزاره فردوسي» در اغلب شهرهاي ايران برگزار شد. اين جشن در تهران در دو نوبت انجام گرفت. نوبت اول به ميان داري پهلوان حاج سيد حسن رزاز در ميدان جلاليه و نوبت دوم به ميان داري پهلوان حاج ميرزا محمود شريف.

هيچ سند و مدركي دال بر بستن بازوبند دور بازوي رضاشاه در تاريخ وجود ندارد.




محمدرضا شاه
آخرين پادشاه ايران نيز علاقه فراواني به آيين پهلواني داشت. پهلواني كشور در حياط كاخ سعدآباد و مقابل ديدگان او و امراي ارتش و سران مملكت برگزار مي شد. او بارها بازوبند پهلواني را دور بازوي عباس زندي و جهان پهلوان تختي بست.
مصطفي طوسي، ضيا ميرقوامي، ابوالقاسم سخدري و يعقوب علي شوروزي از ديگر پهلواناني بودند كه به افتخار تصاحب بازوبند نائل شدند. اما محمدرضا شاه به رغم تبحري كه در برخي رشته هاي ورزشي داشت، هرگز اجازه ندارد بازوبند را حتي به صورت نمادين، دور بازويش ببندند.
جمهوري اسلامي
پس از انقلاب اسلامي در رقابت هاي پهلواني، بارها عليرضا سليماني از كرج، محمد حسن محبي از كرمانشاه و ايوب بني نصرت از آذربايجان شرقي صاحب بازوبند شدند.

اكبر هاشمي رفسنجاني و علي اكبرناطق نوري بيشتر از ساير مسئولين اقدام به بستن بازوبند كرده اند. اما آن ها نيز هرگز به صورت نمادين، صاحب بازوبند نشدند.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر