۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

این رژیم با راهپیمایی سکوت عوض نخواهد شد

مگر ایران فرانسه یا آلمان است که راهپیمایی سکوت نتیجه داشته باشد؟ فکر می‌کنید طرف مقابل ساکت می‌نشیند و از راهپیمایی سکوت شما محافظت هم می‌کند مبادا کسی‌ آسیبی ببیند؟ خیالتان خوش است. اگر قرار است درخواست راهپیمایی سکوت کنید و بعد برای اعلام پیروزی بیایید فیلم‌های گرفته شده از بسیجی‌‌ها و نیروهای تا دندان مسلح رژیم را بگذاری تو یوتیوب، باید بگویم خیلی‌ ساده لوحید. نه‌ قصد نا امید پراکنی است و نه‌ پشتیبانی‌ از خشونت ولی‌ یک نگاه به سوریه بیاندازید. ارتشیان جدا شده از اسد دارند دهان رژیم را به شدت .... میکنند. فکر کنید ژنرال دوگل فرانسوی در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان نازی از لندن پیغام میداد و در خواست راهپیمایی سکوت میکرد برای ابراز نارضایتی از اشغال فرانسه توسط آلمان. به نظر شما این درخواست معقولی‌ است؟ درخواست شورای سبز هم دست کمی‌ از این درخواست خیالی ندارد

این رژیم با راهپیمایی سکوت عوض نخواهد شد

مگر ایران فرانسه یا آلمان است که راهپیمایی سکوت نتیجه داشته باشد؟ فکر می‌کنید طرف مقابل ساکت می‌نشیند و از راهپیمایی سکوت شما محافظت هم می‌کند مبادا کسی‌ آسیبی ببیند؟ خیالتان خوش است. اگر قرار است درخواست راهپیمایی سکوت کنید و بعد برای اعلام پیروزی بیایید فیلم‌های گرفته شده از بسیجی‌‌ها و نیروهای تا دندان مسلح رژیم را بگذاری تو یوتیوب، باید بگویم خیلی‌ ساده لوحید. نه‌ قصد نا امید پراکنی است و نه‌ پشتیبانی‌ از خشونت ولی‌ یک نگاه به سوریه بیاندازید. ارتشیان جدا شده از اسد دارند دهان رژیم را به شدت .... میکنند. فکر کنید ژنرال دوگل فرانسوی در زمان اشغال فرانسه توسط آلمان نازی از لندن پیغام میداد و در خواست راهپیمایی سکوت میکرد برای ابراز نارضایتی از اشغال فرانسه توسط آلمان. به نظر شما این درخواست معقولی‌ است؟ درخواست شورای سبز هم دست کمی‌ از این درخواست خیالی ندارد

بلاتکلیفی شش ماه فعالین فرهنگی در زندان برای برگزاری جشن امردادگان و بر پایی شاهنامه خوانی

بلاتکلیفی شش ماه فعالین فرهنگی در زندان برای برگزاری جشن امردادگان و بر پایی شاهنامه خوانی
ششماه از بازداشت غیر قانونی همبندان انجمن فرهنگی بهارستان که در شهر طوس رویداد میگذرد و تا کنون هیچگونه اظهار نظری از سوی مسئولین قضایی صورت نگرفته است  .
این هم میهنان در جریان برگزاری جشن امردادگان که آیین نیاکانی است و بخاطر برپایی شاهنامه خوانی از سوی نیروهای امنیتی خراسان در تاریخ ششم امرداد در باغ شاهنامه طوس بازداشت شدند و تا کنون در زندان بسر میبرند از تعداد بازداشت شدگان اطلاع دقیقی وجود ندارد اما نام شش تن از این افراد بدست آمده که به شرح زیر است.
۱ـ محمد توانا . ایشان جانباز جنگ میباشد  و سابقه هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است
محمد توانا یکی از بازداشت شدگان انجمن فرهنگی بهارستان
محمد توانا یکی از بازداشت شدگان انجمن فرهنگی بهارستان
2ـ هادی ناطقی نیا . شغل ایشان آزاد بوده و در هنگام دستگیری خودرو ایشان توسط نیروهای امنیتی متوقف شده وبرای خانواده ایشان مشکلات اقتصادی بوجود آمده
۳ـابراهیم محسنی راد
۴ـ ماشالله جعفرنیا
۵ـمحمد مهرگانی
۶ـ صادق رمضانی
لازم به ذکر است دو تن از بازداشت شدگان باغ شاهنامه طوس به قید وثیقه آزاد شدند و مابقی این بازداشت شدگان در سازمان اطلاعات طوس تحت شرایطی سخت و بدون اجازه تماس تلفنی و بدون تفهیم اتهام از سوی قوه قضاییه همچنان بلاتکلیف نگهداری میشوند .
خانواده های این زندانیان ابراز نگرانی میکنند و از نظر اقتصادی در شرایط سختی بسر میبرند.

تحریم انتخابات نمایشی

ایرانِ محبوبِ ما به شهادتِ تاریخ بارها و بارها به نقطه فروپاشی و انهدامِ کامل رسید ولی‌ به یمنِ حضور مردمی آزاده و میهن پرست هرگز به شکست سلام نکرد .این بار نیز نجاتِ ایران در گرو عشق به میهن و عشقِ به آزادیست . تقدیر در دستانِ ماست.                         
                                             
                                       
                                                        انتخاب آزاد برای ایران آزاد



هم میهنانم،

اتحاد بی سابقه نیروهای سیاسی-مدنی ایرانی، بمنظور تحریم انتخابات نمایشی مجلس شورای اسلامی، ضربه ای سهمگین بر پیکره لرزان این رژیم وارد نموده تا آنجا که علی خامنه ای، تحریم کنندگان را «پادوهای قرارگاه فرماندهی کفـر» توصیف نموده است، غافل از آن که مردم آزادیخواه ایران پس از سال ها مبارزه برای احقاق حقوق اساسی خود، فصل جدیدی از همگونی و یکپارچگی را در مسیر گذر از این نظام و گذار بسوی دموکراسی در ایران باز نموده است.

آیت الله دستغیب: حاکمان به حصر مومن متقی موسوی و کروبی پایان دهند

ت الله دستغیب از هیئت حاکمه خواسته است که  به حصر خانگی مومن متقی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی، پایان دهند.
وی همچنین خواسته است: زندانیان سیاسی را که با دشواریهای طاقت فرسا مواجه هستند و غالبا از دوستان اهل بیت عصمت و طهارت بوده یا اهل همین سرزمین می باشند آزاد نمایند.
آیت الله دستغیب در ادامه می افزاید: از مجلس شورای اسلامی می خواهم در این مدت قلیلی که از عمر این مجلس مانده قدمهای موثری در رفع این همه گرفتاری که دامنگیر مردم شده است بردارند و دین خود را ادا کنند تا مردم هم متقابلا به حسن نیت و وفای آنان امیدوار شوند.
این مرجع تقلید در پاسخ به پیام تسلیت محسن کدیور، اسلام شناس که در جرس منتشر شد، با درخواست آزادی رهبران جنبش سبز و زندانیان سیاسی، نسبت به هر آنچه طی این مدت انجام داده،  نوشته است: بر حسب تکلیف شرعی و عقلی بوده و خود را سزاوار مدح نمی دانم؛ اما در هر زمان نامه ای می نویسم و یا انتقادی می کنم که امید است موثر واقع شود.
محسن کدیور روز گذشته در پیام تسلیتی بمناسبت درگذشت مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب نوشته بود:  نامه های تاریخی شما در اعتراض به حبس و حصر غیرقانونی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و تقاضای آزادی چند صد زندانی بیگناه سیاسی که جرمی جز انتقاد مسالمت آمیز به ارباب قدرت ندارند عمل به بخشی از عهدی است که خداوند از عالمان ربانی گرفته است و جنابعالی بحمدالله امروز در صف نخستین ایشان قرار دارید. کشور مصیبت زده ما به دلیل سوء تدبیر و ماجراجوئی اولیاء امور و زیاده خواهی قدرتهای خارجی اینک در شرائط دشوار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است. فشار کمرشکن اقتصادی بر دوش اقشار کم درآمد و طبقات میانی بشدت سنگینی می کند. تکیه حضرتعالی بر عدم شرکت در انتخابات غیرآزاد و فرمایشی اسفند ۹۰ مبارزه ملی با استبداد دینی را تداوم می بخشد.
آیت الله سید محمدهاشم دستغیب ـ فرزند شهید محراب، آیت‌الله دستغیب ـ  روز گذشته در سن ۷۰ سالگی دار فانی را وداع گفت.
وی از چند روز قبل به دلیل عارضه قلبی، در بخش آی‌سی‌یو بیمارستانی در شیراز بستری شده بو

شیوا فرهمند راد - زندگی پشت دیوار آهنین / هر کس نامه بخارج بفرستد‌... خائن بحزب است‌

گروهی از کسانی را که پیش یا پس از دومین دستگیری گسترده‌ رهبران و اعضای برجسته‌ حزب توده در هفتم اردیبهشت ۱۳۶۲ از مرز گذشتیم و به اتحاد شوروی پناه بردیم، در آغاز در یک اردوگاه پیشاهنگی در شهر لنکران جمع کردند، و سپس به ساختمانی در استراحتگاه زاغولبا در حومه‌ باکو منتقل کردند.

در میان این افراد گروه بزرگی از اعضای رده‌ بالای شاخه‌ آذربایجان حزب بودند، و نیز کسانی از تهران و برخی شهرستان‌های دیگر. از جمله حمید فام نریمان (۱۳۸۷ – ۱۳۰۷) زندانی سیاسی قدیمی و عضو کمیته مرکزی حزب، ایراندخت ابراهیمی (۱۳۸۴ – ۱۳۰۴) از نسل پیشین مهاجران شوروی، عضو کمیته مرکزی حزب و مسئول تشکیلات زنان آذربایجان، هرمز ایرجی (در گذشته ۱۳۷۴) استاد "پاکسازی" شده دانشگاه و عضو مرکزیت تشکیلات تهران، و چند نفر از اعضای مشاور کمیته‌ی مرکزی حزب در این جمع بودند.
علی خاوری، زندانی سیاسی سابق و عضو هیأت دبیران و دبیر اول بعدی حزب که به هنگام دستگیری دیگر رهبران به عنوان مسئول "کمیته برون‌مرزی" حزب در خارج بود، هم در لنکران و هم در زاغولبا به دیدار ما آمد. رفتار مقامات محلی با او و با ما بسیار احترام‌آمیز بود و پذیرایی گرمی از ما می‌شد. اما برخورد نزدیک ما با واقعیت‌های جامعه و زندگی اتحاد شوروی پس از انتقال از اردوگاه به محل زندگی‌مان آغاز شد.
اسناد انتشاریافته حکایت از آن دارند که در ژوئیه ۱۹۸۳ (تیر ۱۳۶۲) دولت شوروی تصمیم گرفت که اعضای حزب توده ایران را به شهر مینسک پایتخت جمهوری بلاروس، و اعضای سازمان فدائیان (اکثریت) را به شهر تاشکند پایتخت ازبکستان منتقل کند (منبع ۱، ص ۱۳).
اما این انتقال دو ماه دیرتر و در ماه سپتامبر صورت گرفت. ما را از اردوگاه زاغولبا، و گروهی را از اردوگاه سومقائیت (Sumgait)، در مجموع ۲۰۰ نفر، در تاریکی شب سوار هواپیمایی اختصاصی کردند و نیمه‌شب به مینسک و به ساختمان ۱۲ طبقه و نوسازی رسیدیم که قرار بود محل زندگی ما باشد.
از همان نیمه‌شب بر سر تقسیم آپارتمان‌ها اعتراض و نارضایتی آغاز شد، زیرا سرپرستان برخی از مردان مجرد را به انتخاب خود در آپارتمان‌های مشترک جا داده‌بودند.
امیرعلی لاهرودی، یکی از رهبران سه‌گانه‌ بعدی حزب، در خاطرات خود می‌نویسد ( ص ۶۶۷) که "مجردین جداگانه در خانه‌های مستقل منزل گرفتند" که درست نیست. او همچنین ادعا می‌کند که "این منازل با تمام اسباب و وسایل زندگی مجهز شده‌بود"، اما در منزل یک اتاقه‌ای که به خانواده‌ من رسید، جز دو تختخواب و یک میز آشپزخانه و دو صندلی، دو پتوی نازک، و سرویس بسیار ابتدایی آشپزخانه از جنس لعابی، چیز دیگری نبود. از جمله یخچالی در کار نبود.
ما به هوای سرد این منطقه عادت نداشتیم، شوفاژها قرار نبود تا پیش از پایان سپتامبر روشن شوند، چارچوب پنجره‌های این ساختمان ناهموار بود و باد سردی از شکاف‌های آن‌ها، و حتی از درز دیوارهای پیش‌ساخته و بتونی ساختمان به درون راه می‌یافت، و با آن پتوهای نازک بدون ملافه دشوار بود خوابیدن.
روز بعد اکبر شاندرمنی (۱۳۷۴ – ۱۲۹۵)، حزبی کهنسال و یادگاری از "گروه ۵۳ نفر" که به سرپرستی این جمع ۲۰۰ نفره گمارده شده‌بود، در سخنرانی پرشوری در بیرون ساختمان گفت که گرچه حصاری پیرامون ساختمان نیست‌، اما تا مقامات محلی موافقت نکرده‌اند‌، ما اجازه نداریم به شهر برویم‌، و با هیجان و احساسات فراوان افزود: "رفقا‌! هر کس برود و نامه به خارج بفرستد‌، یا با تلفن با جایی تماس بگیرد‌، خائن به حزب است‌. من هرگز این کار را نخواهم کرد.".ماه‌ها از ورودمان به شوروی می‌گذشت، اما هنوز بستگانمان در ایران نمی‌دانستند که آیا ما به ‌سلامت از مرز گذشته‌ایم، یا نه.
نخستین باری که به شهر رفتیم‌، خیابان اصلی و مرکز شهر مینسک، این نخستین شهر شوروی که می‌دیدیم، در مقایسه با خیابان‌های پر از مغازه‌ تهران و نیز خیابان‌های پر از چراغ‌های نئون در فیلم‌های امریکایی و اروپایی‌، فضایی پر هیبت و ترسناک داشت. خیابان‌هایی وسیع با اتوموبیل‌هایی قلیل‌، ساختمان‌هایی عظیم‌، ویترین‌های انگشت‌شمار و بدون چراغ و تزیینات‌، پیاده‌روهای پر از مردمی که خاموش و بی صدا راه می‌رفتند و کنار خط عابر پیاده می‌‌ایستادند تا پلیس راهنمایی به آن‌ها اجازه عبور دهد‌. سکوت خیابان‌ها بیش از هر چیزی دل‌آزار بود‌.
در نخستین ساعت‌ها مرعوب شده بودم و حتی می‌ترسیدم با همراهان به صدای بلند حرف بزنم‌. جایی را بلد نبودیم و هیچ کس نمی‌ایستاد تا به پرسش‌های ما پاسخ دهد‌. چند نفری هم که ایستادند‌، انگلیسی یا آلمانی نمی‌دانستند‌. احساس بیگانگی کامل می‌کردم‌. میدان‌ها آن‌چنان وسیع بودند که انتهای آن‌ها به‌زحمت دیده می‌شد و مجسمه‌ها و بناهای یادبود عظیم و غول‌آسا بودند. احساس می‌کردم که ذره‌ ناچیزی بیش نیستم.
به ما گفته‌بودند که اگر کسی پرسید کجایی هستیم‌، نگوییم ایرانی و بگوییم افغان‌. اما مردمی که جوانانشان در همان هنگام در جنگی ‏بی‌معنا در افغانستان درگیر بودند و کشته می‌شدند‌، با شنیدن و دیدن این که خود "افغان‏"ها در مینسک در گشت‏وگذار هستند‌، هیچ واکنش مهرآمیزی نشان ‏نمی‌دادند و ما به‌زودی تصمیم گرفتیم که راستش را بگوییم‌.
یکسان بودن اجناس در همه‌ فروشگاه‌ها، کمیاب بودن میوه و سبزیجات، نازل بودن کیفیت اجناس (از جمله همه‌ انواع صابون دستشویی با یک بار خیس شدن به خمیری بی‌شکل تبدیل می‌شدند)، نایاب بودن برخی چیزهای روزمره و لازم مانند قیچی، کارد آشپزخانه، یا ناخن‌گیر، یا برخی لوازم منزل مانند چرخ خیاطی یا یخچال

حکومت اسلامی ايران بر سر دو راهی شکست و شکست قرار گرفتە و راهی غير از پذيرش تسليم ندارد! سالار آشناگر

همە شواهد از بر سر دوراهی قرارگرفتن حکومت اسلامی ايران حکايت ميکند. دو راهی کە هر دو منتهی بە شکست اين حکومت هستند.
حکومت ايران يا با غرب بر سر مذاکرە مينشيند و بە خواست جامعە جهانی گردن مينهد و سربراە ميگردد و برنامەی درست کردن سلاح اتمی‌اش را کنار مينهد. در اين صورت علی‌الرغم آنچە خود بگويد و چنانچە خود آنرا پيروزی نيز بنامد، گردن نهادن و پذيرش شکست و دست کشيدن از روياهايش خواهد بود!
و از سوی ديگر اگر چنانچە اين راە را برنگزيند و همچنان بر مواضع تاکنونيش اصرار ورزد، سرانجام راهی جز درگيری نظامی با جامعە جهانی نخواهد داشت، اين چنين جنگی نيز سرنوشتی غير از حکومت اين چنين جنگی نيز سرنوشتی غير از حکومتهای ديکتاتور منطقە و شکست نخواهد داشت.
سران اين نظام بخوبی دريافتەاند کە پس از بيش از سی سال نە تنها مقبول جامعە جهانی نيستند بلکە در داخل کشور نيز مشروعيت خود را از دست دادەاند و با بحرانهای فزايندەای سياسی، اقتصادی و اجتماعی روبرويند. بحران و جدالهای درون خود رژيم نيز بر کسی پوشيدە نيست. داعیەی رهبری و ام‌القرای اسلاميشان بە سرابی بدل شد و بسرعت رقيبشان، ترکیە با هزينەای بسيار اندک‌‌‌ گوی سبقت را از آنان ربود و بە مدل قابل قبول و معتدل برای کشورهای اسلامی در آمد.
در چنين شرايطی اين نظام چارە و ماندگاری را در تحقق برنامە و آرزوی قديميشان، همانا صاحب سلاح اتمی شدن، مانند پاکستان و کرەی شمالی ميپندارند. آنان بر اين تصورند کە بايد تمام هزينەها را متقبل شوند تا با اتمی شدن، ديگر بە سادگی قابل حذف نباشند و اميال و آرزوی گستردە کردن سلطە و صدور انقلابشان را، آنوقت پيش برند. آنها ميپندارند بلاخرە غرب با اتمی شدنشان، راە خواهد آمد و با آنان تعامل خواهد کرد.
آيا برای غرب و کشورهای عرب و کشورهای همجوار ايران، حکومت ايرانی مجهز بە سلاح اتمی قابل تحمل خواهد بود؟ سوالی است کە اين کشورها آشکارا، جواب منفی بە آن دادەاند. ايران مجهز بە سلاح اتمی، نە برای اروپا و ايالات متحدەی امريکا و نە کشورهای عربی و نە اسرائيل قابل پذيرش نيست. ميتوان تصور کرد کە اين حکومت بی‌ثبات کنونی کە، حتی بدون سلاح اتمی، همين آلان مزاحمتهايی را در جهان ايجاد کردە است کە خود نيز بصراحت بە آن اذعان و مباهات ميکنند، در صورت اتمی شدن چە کابوس‌هايی برای جهان پديد خواهند آورد و ايران مجهز بە بمب اتم را با کرەی شمالی و پاکستان کە بە هر دليلی صاحب سلاح اتمی شدند نميتوان مقايسە کرد و با توجە بە کارنامەی اين حکومت و برنامەهای آيندەاش و موقعيت ژئوپولتيک وجغرافيايی‌اش،حتی اگر قول بدهد کە از سلاح اتمی استفادە نميکند، قابل تحمل نيست، زيراکە نە برتری ايران اسلامی را کشورهای عربی و همجوار برميتابند و نە عملکرد و گذشتەی اين حکومت مقبول جامعەی جهانی بودە، بنا بە اينها و بسيار دلايل ديگر بطور قطع ايران اتمی برای جهان پذيرفتنی نخواهد بود.
اگر حتی بە گذشتەی اين سی و دو سال کارنامەی سياە اين حکومت توجە نکنيم و بحران آفرينها و جنايات اين رژيم را يادآوری نکنيم و بە همين چند روز گذشتە نگاهی گذرا داشتە باشيم، بسيار شواهد و مدارک می‌يابيم کە غير قابل تحمل بودن اين رژيم را برای بسياری از کشورهای جهان بوضوح نشان ميدهد. همين روزها در ادامەی تهديدات و اعمال اين حکومت، شاهد دستگيری نظاميان و پاسداران حکومت ايران، توسط مردم سوریە در جريان جنبش مردم پايدار و بپاخاستەی سوریە هستيم، کە اعترافات و مدارکشان در مديای جهانی، پخش شد و موجی از انزجار را علیە دخالت ايران، در بين مخالفان حکومت بشار اسد ايجاد نمود. از طرفی از تهديد بستن تنگەی هرمز گرفتە و راە ندادن رزمناوهای امريکا در خليج، تا تهديدات حاج سردار قاسم سليمانی فرماندە سپاە قدس را در مورد منطقە ميشنويم. ايشان با‌صراحت از گوش بە فرمان بودن عواملشان در عراق و جنوب لبنان دم ميزند و اظهار ميدارد با فرمان ايشان نيروهايشان در عراق و لبنان، منطقە را بخون ميکشند! البتە اين تهديدات توخالی نبودە و هم اکنون شاهد هستيم کە چە بحرانی را در عراق آفريدەاند و در لبنان نيز با توجە بە صرف ميليادرها پول از خوان يغمای ايران قدرتی برای مريدانشان ساختەاند کە بسادگی ميتوانند اوضاع را در آنجا نيز متشنج سازند. چيزی کە در شرايط کنونی با اعتراض شديد ميشل سليمان رئيس جمهور لبنان و جنبش ١٤ مارس و آقای سعد حريری روبرو شدە و بە ايران در مورد دخالت در کشورهای خارجی هشدار دادەاند. در عراق نيز هرگونە قدر قدرتی آقای مالکی با اعتراض رهبران کردستان از جملە رئيس جمهور عراق، آقای جلال طالبانی و رئيس منطقە فدرال کردستان آقای مسعود بارزانی روبرو شدە و اعلام کردەاند در صورت مداخلە ايران و براە انداختن جنگ مذهبی و بيرون راندن اعراب پيرو تسنن، کردها نيز در چنين حکومتی شرکت نخواهند کرد، و اين ميتواند پيامدهای غير قابل تصوری برای مالکی و يارانش کە سردار سليمانی ميگويد گوش بفرمان ايشان هستند فراهم آورد.
برای حکومتی کە ماندگاری و برآوردن روياهايش را در گرو مجهز شدن بە سلاح اتمی می بيند آيا در اثر فشار تحريمها و ناکاميهايش در روياهايش و ريزش از درون و ترس از خيزش اينبار مردم بجان آمدە، حاضر خواهد شد کە خواست غرب را پذيرفتە و در ميز مذاکرە جام زهر را بنوشد و بدينسان خود بر ماندگاری و روياهايش خط بطلان بکشد و يا باز بە قصد خريد وقت ،غرب را مشغول سخن از سازش و سربراە شدن خواهد ساخت؟ چيزی کە غرب اينبار بە دليل اينکە وقت چندانی برای دستيبابی ايران بە اين سلاح کشندە نماندە بسادگی قابل چشم پوشی نيست.
يا اينبار برای بقای خويش تن بە جنگی خواهد داد کە هزينەی گزافش را بر مردم ايران تحميل خواهد کرد. در چنين صورتی هزينەی برچيدن بساط اين واماندگان در قدرت، برای مردم ايران آيا بسيار بصرفەتر نيست؟

خسرو روزبه؛ اسطوره حزب توده

خسرو روزبه؛ اسطوره حزب توده هر دو از مفهوم "جنگ عادلانه" دفاع می کنند و طرفدار خشونت "انقلابی" هستند، و به مهندسی اجتماعی و ضرورت خلق "انسانی جدید" باور دارند، و معتقدند فرد و جامعه "ابزاری" برای نیل به هدفی والاتر هستند، و هر دو تشنه حقایق قطعی و تثبیت شده هستند و برای فرد در حوزه فردی و اجتماعی عاملیت قائلند. هر دوی آنها ابهام های موجود در مورد مفاهیمی نظیر "حقیقت" و "طبیعت بشر" را – که اساس یک جامعه دموکراتیک را تشکیل می دهند – یکسره رد می کنند و هر دو "علم حقیقی" را ارج می نهند.
یکی مرادش از علم همان "ماتریالیسم دیالکتیک" کذایی استالین است، و دیگری مدعی دسترسی داشتن به خرد لایتناهی پروردگار است. پس تعجبی ندارد که روحانیان ایران خود را "علما" (مردان دانش) می خواندند، و در عین حال در سال های پس از جنگ جهانی دوم اصطلاح "روش علمی" به استعاره نه چندان کنایه آمیزی برای مارکسیسم تبدیل شده بود.
صرفنظر از نشان دادن شباهت های ساختاری آشکار میان ایدئولوژی های اسلامی و مارکسیستی در ایران، چنین تحلیل های تطبیقی و نسب شناسانه ای به تبیین دو پارادوکس گیج کننده ایران مدرن کمک می کند: اول اینکه چرا تنها ابتدایی ترین شکل مارکسیسم روسی (و یا چینی) در ایران رواج پیدا کرد؟ و دوم اینکه در ایران مارکسیست ها چگونه توانستند با اسلامگراهایی متحد شوند که کوچکترین اشاره ای به عقاید مارکسیستی را تحقیر می کردند؟ در ایران بسیاری به پیروی از نظر خودشان، این ائتلاف را نتیجه نوعی توطئه و یا نهایتا همدستی فرصت طلبانه سیاسی دانسته اند.

"نوعی نسب شناسی فرهنگی مشابه خواهد توانست نقاط اشتراک مشابهی را میان مارکسیسم سفت و سخت و اسلام شیعه نشان دهد. هر دو در شناخت شناسی، قرائتشان از حقیقت، منطق و نحوه تفسیر متون، و نیز در تعهد سازمانیشان به پیشکسوتان و سلسله مراتب، و در برداشت مسیحائیشان از تاریخ و در نگاه ابزاریشان به مقوله زیبایی – که هنر را بطور کامل در خدمت اصول و اعتقادات می خواهد – به یکدیگر شبیهند."
اما این اتحاد عجیب را می توان از زاویه ای کاملا متفاوت هم توضیح داد. در واقع هر دوی این عقاید ویژگی های فرهنگی و نظری مشترک مهمی دارند. هر دوی آنها سازمان یافته ترین و پرطرفدارترین دشنمان استقرار دموکراسی در ایران بوده اند. یکی از جالب ترین وجوه همگرایی این دو، و نقطه ای که تقریبا از یکدیگر تمیز ناپذیر می شوند، اعتیادشان به کیش شهادت است.
هر دوی آنها "توفیق" خود، و یا هر نیروی دیگری را با عده شهیدانی که تقدیم "آرمان" کرده اند می سنجند. حزب توده عامل و تدارکاتچی اصلی مارکسیسم جزم اندیش در ایران بود، و همانطور که انتظار می رفت، همه ذهنش معطوف به حساب و کتاب شهیدانش بود. در آرامگاه قهرمانان و شهدای این حزب، خسرو روزبه کماکان رفیع ترین جایگاه را بخود اختصاص داده است.
اعدام او بدست یک جوخه آتش در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸

در پاسخ به پیام تسلیت محسن کدیور آیت الله دستغیب: از هیئت حاکمه می خواهم به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی، پایان دهند جـــرس: در پی ارسال پیام تسلیت از سوی محسن کدیور به مناسبت درگذشت مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی پاسخی به این ابراز همدردی صادر کرد. محسن کدیور، در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب، به محضر مرجع مردمی، آیت الله العظمی علی محمد دستغیب، نوشته بود: " آن مرحوم از جمله معترضین به هجوم و تخریب مسجد قبا و تضییقات عمله استبداد برای جنابعالی و طلاب و فضلای حوزه علمیه اباصالح شیراز بود. خطّه فارس بلکه ایران به دفاع جوانمردانه جنابعالی در مجلس خبرگان رهبری از اجرای قانون اساسی، حق نظارت بر عملکرد رهبری، حقوق مشروع ملت ایران و امر بمعروف و نهی از منکر مفتخر است. نامه های تاریخی شما در اعتراض به حبس و حصر غیرقانونی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و تقاضای آزادی چند صد زندانی بیگناه سیاسی که جرمی جز انتقاد مسالمت آمیز به ارباب قدرت ندارند عمل به بخشی از عهدی است که خداوند از عالمان ربانی گرفته است و جنابعالی بحمدالله امروز در صف نخستین ایشان قرار دارید. کشور مصیبت زده ما به دلیل سوء تدبیر و ماجراجوئی اولیاء امور و زیاده خواهی قدرتهای خارجی اینک در شرائط دشوار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است. فشار کمرشکن اقتصادی بر دوش اقشار کم درآمد و طبقات میانی بشدت سنگینی می کند. تکیه حضرتعالی بر عدم شرکت در انتخابات غیرآزاد و فرمایشی اسفند ۹۰ مبارزه ملی با استبداد دینی را تداوم می بخشد. به گزارش جرس، در پی انتشار این پیام تسلیت و همدردی، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی، در پاسخ به شاگرد پیشین خود چنین نوشت: بسمه تعالی حضور محترم برادر محقق و دانشمند حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب دکتر محسن کدیور پیام تسلیت جنابعالی بمناسبت درگذشت فقیه مجاهد مرحوم آیة الله سید محمد هاشم دستغیب واصل شد. از اظهار لطف و محبت شما تشکر می کنم، و نیز از اظهارهمدردی بمناسبت تضییقات علیه طلاب حوزه علمیه اینجانب و هجوم و تخریب مسجد قبا در سال گذشته تشکر می کنم. آنچه از نامه ها و انتقادات اینجانب که حضرتعالی یادآوری کرده و ستوده اید، بر حسب تکلیف شرعی و عقلی بوده و خود را سزاوار مدح نمی دانم؛ اما در هر زمان نامه ای می نویسم و یا انتقادی می کنم که امید است موثر واقع شود. و در همین نامه نیز از هیئت حاکمه می خواهم به حصر خانگی مومن متقی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی، پایان دهند و زندانیان سیاسی را که با دشواریهای طاقت فرسا مواجه هستند و غالبا از دوستان اهل بیت عصمت و طهارت بوده یا اهل همین سرزمین می باشند آزاد نمایند. و از مجلس شورای اسلامی می خواهم در این مدت قلیلی که از عمر این مجلس مانده قدمهای موثری در رفع این همه گرفتاری که دامنگیر مردم شده است بردارند و دین خود را ادا کنند تا مردم هم متقابلا به حسن نیت و وفای آنان امیدوار شوند. سید علی محمد دستغیب دهم بهمن ماه

همبستگی نیوز _اظهارات روز دوشنبه علی‌اکبر ناطق نوری، رییس بازرسی دفتر رهبر جمهوری اسلامی ایران، در اجلاس بین‌المجالس اسلامی در ارتباط با «استبداد حاکمان سعودی و حکومت‌های موروثی در برخی کشورهای عربی»، باعث اعتراض هیات عربستانی و ترک این نشست از سوی آنان شد.
هفتمین مجمع عمومی اتحادیه بین‌المجالس اسلامی روز دوشنبه با حضور علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی و علی‌اکبر ناطق نوری، در اندونزی آغاز به کار کرد و ۱۱ بهمن‌ماه نیز به کار خود پایان می‌دهد.
آقای ناطق نوری که بنیانگذار اتحادیه بین‌المجالس بوده است، روز دوشنبه در این اجلاس گفت: «چه شد که مدینه‌النبی که قرار بود مظهر عدالت، پایگاه عدل و برابری باشد در کمتر از یک دوره صد ساله تبدیل به محل استقرار ظلم و نابرابری شد.»
وی افزود: «مدینه‌ای که قرار بود در آن بین عرب و عجم، سفید و سیاه، غنی و فقیر فرقی نباشد، تبدیل به پایگاه حامان مستبد و خودکامه شد و باب شهر علم نبی بسته شد و نقل حدیث ممنوع شد. حکومت‌های موروثی متداول شد و به ناحق کسانی به نام دین بر مردم حکمت کردند.»
به دنبال این اظهارات ، هیات پارلمانی عربستان به نشانه اعتراض نشست اتحادیه بین المجالس اسلامی را ترک کرد و ، جلسه نظم خود را از دست داد.
پس از این اقدام عربستان سعودی، معاون امور بین‌الملل رییس مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که «چند کشور شاهنشاهی حاشیه خلیج فارس ادعا کردند که این بخش از سخنان میهمان افتخاری هفتمین اجلاس بین المجالس اسلامی توهین آمیز بوده است.»
حسین شیخ‌الاسلام انتقاد این کشورها را بی اساس خواند و گفت: «واکنشی که نمایندگان مجالس چند کشور امیرنشین حاشیه خلیج فارس از فرمایشات علی اکبر ناطق نوری داشتند، از سوی دیگر اعضای حاضر در کنفرانس تایید نشد.»
در ماه‌های گذشته، روابط تهران و ریاض با تنش‌های زیادی همراه بوده است.
پیشتر به دنبال حضور نیروهای نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله عربستان در بحرین، جمهوری اسلامی به شدت نسبت به این اقدام اعتراض کرد و در مقابل عربستان نیز ایران را به دخالت در امور کشورهای همسایه متهم کرد.
پس از آن با بالا گرفتن بحث توطئه ترور سفیر عربستان در واشینگتن که برخی عوامل حکومت ایران در این خصوص در مظان اتهام قرار گرفتند، روابط تهران و ریاض بار دیگر متشنج شد.
با تحریم‌های نفتی جدید علیه تهران و بحث جایگزینی نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس به جای نفت ایران در بازار جهانی، جمهوری اسلامی بارها در این خصوص به عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه هشدار داده است.
آقای ناطق نوری که دو سال پیش از نیز با یاد کردن از بحرین به عنوان «استان چهاردهم ایران» واکنش‌های شدیدی را از سوی دولت بحرین متوجه ایران کرده بود، روز دوشنبه از «مداخله خارجی» و «تسلط قشری‌گری» به عنوان دو خطر جدی نام برد که به گفته وی مسلمانان با آن روبرو هستند و افزود: افرادی هستند که «می‌خواهند به نام دین بر مردم حکومت کنند.»
اتحادیه بین المجالس اسلامی در سال ۱۳۷۸ با پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران و برای رسیدگی به موضوعات مربوط به کشورهای اسلامی تشکیل شد.
ارسال به:

0 نظرات:

ارسال يک نظر


آیت الله دستغیب: از هیئت حاکمه می خواهم به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی، پایان دهند

آیت الله دستغیب: از هیئت حاکمه می خواهم به حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی، پایان دهند
 جـــرس: در پی ارسال پیام تسلیت از سوی محسن کدیور به مناسبت درگذشت مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی پاسخی به این ابراز همدردی صادر کرد.

محسن کدیور، در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت مرحوم آیت الله سید محمد هاشم دستغیب، به محضر مرجع مردمی، آیت الله العظمی علی محمد دستغیب، نوشته بود: " آن مرحوم از جمله معترضین به هجوم و تخریب مسجد قبا و تضییقات عمله استبداد برای جنابعالی و طلاب و فضلای حوزه علمیه اباصالح شیراز بود. خطّه فارس بلکه ایران به دفاع جوانمردانه جنابعالی در مجلس خبرگان رهبری از اجرای قانون اساسی، حق نظارت بر عملکرد رهبری، حقوق مشروع ملت ایران و امر بمعروف و نهی از منکر مفتخر است. نامه های تاریخی شما در اعتراض به حبس و حصر غیرقانونی مهندس میرحسین موسوی و حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی و تقاضای آزادی چند صد زندانی بیگناه سیاسی که جرمی جز انتقاد مسالمت آمیز به ارباب قدرت ندارند عمل به بخشی از عهدی است که خداوند از عالمان ربانی گرفته است و جنابعالی بحمدالله امروز در صف نخستین ایشان قرار دارید. کشور مصیبت زده ما به دلیل سوء تدبیر و ماجراجوئی اولیاء امور و زیاده خواهی قدرتهای خارجی اینک در شرائط دشوار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است. فشار کمرشکن اقتصادی بر دوش اقشار کم درآمد و طبقات میانی بشدت سنگینی می کند. تکیه حضرتعالی بر عدم شرکت در انتخابات غیرآزاد و فرمایشی اسفند ۹۰ مبارزه ملی با استبداد دینی را تداوم می بخشد.

به گزارش جرس، در پی انتشار این پیام تسلیت و همدردی، آیت الله سید علی محمد دستغیب شیرازی، در پاسخ به شاگرد پیشین خود چنین نوشت:

بسمه تعالی

حضور محترم برادر محقق و دانشمند حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب دکتر محسن کدیور

پیام تسلیت جنابعالی بمناسبت درگذشت فقیه مجاهد مرحوم آیة الله سید محمد هاشم دستغیب واصل شد. از اظهار لطف و محبت شما تشکر می کنم، و نیز از اظهارهمدردی بمناسبت تضییقات علیه طلاب حوزه علمیه اینجانب و هجوم و تخریب مسجد قبا در سال گذشته تشکر می کنم.

آنچه از نامه ها و انتقادات اینجانب که حضرتعالی یادآوری کرده و ستوده اید، بر حسب تکلیف شرعی و عقلی بوده و خود را سزاوار مدح نمی دانم؛ اما در هر زمان نامه ای می نویسم و یا انتقادی می کنم که امید است موثر واقع شود. و در همین نامه نیز از هیئت حاکمه می خواهم به حصر خانگی مومن متقی جناب آقای مهندس میر حسین موسوی و حجة الاسلام و المسلمین کروبی، پایان دهند و زندانیان سیاسی را که با دشواریهای طاقت فرسا مواجه هستند و غالبا از دوستان اهل بیت عصمت و طهارت بوده یا اهل همین سرزمین می باشند آزاد نمایند. و از مجلس شورای اسلامی می خواهم در این مدت قلیلی که از عمر این مجلس مانده قدمهای موثری در رفع این همه گرفتاری که دامنگیر مردم شده است بردارند و دین خود را ادا کنند تا مردم هم متقابلا به حسن نیت و وفای آنان امیدوار شوند.
سید علی محمد دستغیب
دهم بهمن ماه

تبریک سال نو به زبان های مختلف

                                         زبان فرانسه


Meilleurs voeux pour la nouvelle année.
با بهترین ارزوی سال نو برای شما


, Bonne année
سال نو مبارک


Bien affectueusement
با صمیمانه ترین درود ها


Nous vous souhaitons une bonne année
ارزوی سال خوبی را برای شما میکنیم .


Félicitations et bon courage
تبریک و موفق باشی
د 
افریقایی

voorspoedige Nuwe jaar

البانیایی

Gëzuar vitin e ri

عربی

عام سعيد

أجمل التهاني بمناسبة حلول السنة الجديدة



اذربایجانی

Yeni Iliniz Mübarək

  ( اسپانیا )

urte berri on

کاتالان

feliç any nou

چینی

新年快乐
( 新年快乐è )


چک

šťastný nový rok

دانمارکی

godt nytår

اسپرانتو

feliĉan novan jaron

یونانی

kali chronia / kali xronia

ایتالیایی

felice anno nuovo, buon anno

هندی

नया साल मुबारक हो

کردی

سال نو بپیروز بی

روسی

С наступающим Новым Годом

تایلندی

สวัสดีปีใหม่

اسپانیایی

Feliz Año Nuevo

اسلواکی

šťastný nový rok

پرتغالی

feliz ano novo

انگلیسی رو که میدونید :


.happy new year

روسیه خواستار کمک ایران برای مهار اعتراض های خیابانی شد


یک منبع خبری در ایران اعلام کرد مسکو خواستار کمک تهران برای مهار نا آرامی های پس از انتخابات پارلمانی روسیه شده است.


روسیه پس از انتخابات پارلمانی، شاهد بزرگترین اعتراض های خیابانی در چند دهه اخیر شد و معترضان می گویند در این انتخابات که حزب حاکم پیروز آن معرفی شده، تقلب روی داده است.


سایت اصولگرای "مشرق" در این باره گزارش داده است: "پس از وقوع تجمعات خیابانی در روسیه به بهانه تقلب در انتخابات پارلمانی، مقامات روس از دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی ایران درخواست کمک برای انتقال تجربیات شان در مهار فتنه و آشوب های خیابانی کرده اند."


پس از انتخابات ریاست جمهوری دو سال گذشته ایران، شهرهای ایران شاهد اعتراض های گسترده خیابانی به ویژه در تهران پایتخت بود. معترضان می گویند که در انتخابات، تقلب سازماندهی شده و گسترده روی داده است.


نیروهای امنیتی این اعتراض ها را سرکوب کرده که حاصل این سرکوب، ده ها کشته در بازداشتگاه ها و خیابان ها و صدها زندانی دیگر بود.


سایت "مشرق" نوشته است که مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ایران " از ماه ها قبل و با رصد تحرکات دستگاه های امنیتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی به مقامات روس نسبت به وقوع ناآرامی های اجتماعی پس از انتخابات هشدار داده بودند."

غارت و چپاول ایران توسط اعراب پس از هزار و چهارصد سال همچنان ادامه دارد

خبر گزاری خلیج فارس: یک عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس گفت: هر ماه ۳ هزار میلیارد تومان از منابع گازی کشور توسط قطر به دلیل برداشت‌های ۲/۵ برابری از حوزه مشترک پارس جنوبی به تاراج می‌رود. این مطلب را بنا به  گزارش خلیج فارس؛ نماینده مردم ابهر و خرمدره در صحن علنی مجلس در بخشی از نطق میان‌ دستور خود  بیان داشته است.
به گزارش ایسنا؛ عضو کمیسیون صنایع و معادن خانه ملت، با بیان اینکه کشور کوچک قطر ۲/۵ برابر ایران از حوزه مشترک، گاز برداشت می‌کند، گفت: طبق اظهارات مسئولان وزارت نفت ایران سالانه ۴۰ میلیارد دلار از این حوزه‌ها درآمد کسب می‌کند در حالی که قطر ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد دارد که اگر این رقم را بر ۱۲ تقسیم کنیم، ماهانه ۳ هزار میلیارد تومان از منابع کشور ایران توسط کشور قطر به تاراج می‌رود.

در فرتور خوش و بش دو دزد را مشاهده می کنید، یکی به ظاهر ایرانی است و سرمایه مردم ایرام زمین را به همراه رهبرش و دوستان شان به تاراج برده است و دیگری تازی است و امیر قطر که او نیز ماهیانه سه هزار میلیارد تومان از مردم ایران می دزدد و گردنش کلفت تر می شود.
در فرتور خوش و بش دو دزد را مشاهده می کنید، یکی به ظاهر ایرانی است و سرمایه مردم ایرام زمین را به همراه رهبرش و دوستان شان به تاراج برده است و دیگری تازی است و امیر قطر که او نیز ماهیانه سه هزار میلیارد تومان از مردم ایران می دزدد و گردنش کلفت تر می شود.
این همه شکایت و درد و رنج را باید به کجا برد؟. چه کسی صدای ناله مام میهن را می شنود؟. هزار و چهارصد سال از یورش تازیان و غارت کشورمان توسط اعراب می گذرد و باز هم، تازیان مسلمان کشورهای عربی، مشغول دزدی و کشیدن شیره جان ایران زمین هستند.
تنها کشور کوچک قطر، که به اندازه جمعیت آن کشور، ایران  فقط دانش آموز و دانشجو در مدارس و دانشگاه ها دارد، ماهیانه سه هزار میلیارد تومان از سرمایه مردم ایران زمین را می بلعد و دست اندرکاران رژیم خونخوار اسلامی، اینقدر درگیر دزدی و چاپیدن هر چه بیشتر ایران به دست خودشان و خانواده های شان هستند، که این دزدی قطری ها و دزدی دیگر کشورهای عربی چون عربستان صعودی از میادین مشترک گازی و نفتی، به چشم آن مزدوران بیگانه، خرد و ناچیز است.
گویی که دزدان سپاهی و بسیجی و سر سپردگان ولایت فقیه از کیسه خلیفه می بخشند و لحظه ای نیز با خود نمی اندیشند که این این سرمایه ای که به تاراج می رود، حق مردم ایران و پشتوانه نسل های آینده این آب و خاک است، انگار که نه انگار میلیون ها نفر ایرانی هر شب گرسنه می خوابند و هزاران هزار نفر دیگر، خانه و کاشانه شان از فرط فقر و تنگدستی بر باد رفته و کارتن خواب و آواره گشته اند.
این تنها قطر نیست که همراه با رژیم مملکت ما را تاراج می کند، کشور امارات هم سالیان درازی است نفت ما را می برد و ما توان استخراج آن را از دست داده ایم.
این غارت گری ها و چپاول ثروت ملی در شرایطی انجام می گیرد که دسته دسته جوانان نازنین وطن، به دلیل مشکلات مادی و نداشتن احساس امنیت و امید برای آینده، درگیر مواد مخدر می شوند و زندگی خود و خانواده های شان را تباه می کنند.
دختران بیگناه ایرانی، به دلیل احساس پوچی و بی هدفی و فقر مادی، از خانه ها فرار می کنند و به آغوش نا مردان غریبه ای پناه می برند که پس از سوء استفاده از آن دختران بینوای ایرانی، آنان را چون دستمال کاغذی کثیفی مچاله کرده و دور می اندازند.
کودکان خردسال ایرانی، به جای نشستن سر کلاس درس و بودن در مدرسه و خوابیدن در خانه ای که با ایشان با محبت رفتار می کنند، سر هر چهار راه و گذری مشغول فروختن گل و آدامس و پاک کردن شیشه ماشین ها هستند و جایی برای خواب ندارند.
مادران ایران زمین، از روی ناچاری و برای سیر کردن شکم فرزندان شان به تن فروشی روی آورده اند و راه دیگری جز فروختن تن شان برای شان باقی نمانده است، پدران زحتمکش و کارگر که از کار بی کار گشته اند و چند ماهی است حقوق نگرفته اند، چوب حراج به اعضای بدن شان زده اند و کلیه های شان را می فروشند، آن گاه با همه این بدبختی ها و بیچارگی ها و سختی های موجود در زندگی مردمان ایران زمین، رژیم تازی صفت و بیگانه ستم پیشه، به جای گرفتن حق مردم ایران از اعراب قطری و ایجاد رفاه و آرامش برای ایرانیان، دزدی برادران عرب شان را نادیده می گیرند و کوچکترین اقدامی برای دفاع از حقوق ملت شریف و ستم کشیده ایران زمین، نمی کنند.
آیا انسانیت و وجدان آدمی می تواند این کودک بیگناه ایرانی را در کنار ترازویش ببیند و چشمش به چشمان مظلوم و پر از حسرت این کودک بیافتد و در مقابل دزدی های کلانی که چه توسط ایرانی نماهایی که مسئول کشورند و چه به دست اعراب شکم گنده حاشیه خلیج فارس صورت می گیرد، سکوت کند؟
آیا انسانیت و وجدان آدمی به انسان این اجازه را می دهد که این کودک بیگناه ایرانی را در کنار ترازویش ببیند و چشمش به چشمان مظلوم و پر از حسرت این کودک بیافتد و در مقابل دزدی های کلانی که چه توسط ایرانی نماهایی که مسئول کشورند و چه به دست اعراب شکم گنده حاشیه خلیج فارس صورت می گیرد، سکوت کند؟
اگر ذره ای شرف، قطره ای غیرت و تعصب، جرعه ای حیا و آبرو و قدری انسانیت و سر سوزنی حس میهن دوستی در وجود آخوند و پاسدار و سپاهی و بسیجی و دیگر دزدان این سرزمین وجود داشت، برای دفاع از حق ملت ایران و جلوگیری از دزدی های کلان از منابع و سرمایه های سرزمین مان به دست اعراب قطری و سعودی، اقدامی می کردند ولی چون انسانیت در وجود آن بی شرفان خشکیده است، کوچکترین حرفی از این دزدی ها نمی زنند.
اگر ایرانیان امروز تکانی به خودشان ندهند و ستمگران را بیرون نکنند و دست

نقش خامنه ای در بردن زندانیان به انفرادی

س از اینکه غلامحسین محسنی اژه ای و محمدحسین صفارهرندی هر دو طی اظهاراتی تایید کردند که رهبرجمهوری اسلامی دستور بازداشت های پس از انتخابات 88 را صادر کرده و شخصا در جریان پرونده های بازداشت شدگان بوده، سخنگوی قوه قضاییه این بار مدعی شد که آیت الله خامنه ای به مسئولان دستگاه قضایی توصیه کرده افرادی را که بازداشت می شوند به "انفرادی نبرید اگر می برید در کمترین زمان ممکن در انفرادی نگه شان دارید".
 غلامحسین محسنی اژه ای دادستان کل کشور در نشست خبری خود با رسانه ها گفت: "رهبر معظم انقلاب چندی قبل در دیدار با اعضای دستگاه قضا عنوان کردند که بهتر است حتی الامکان قضات فردی را به زندان انفرادی محکوم نکنند اگر هم کردند در کمترین زمان ممکن در انفرادی باشند زیرا زندان انفرادی شرایط سختی دارد و هر روز آن مانند 10 روزی عادی است."
او در عین حال در ادامه تاکید کرد که "ایشان نسبت به دشواری زندان انفرادی تذکر داده بودند اما درباره اینکه حتماً این اتفاق بیفتد و زندان انفرادی هر روزش 10 روز زندانی عادی محاسبه شود صحت ندارد."
اشاره محسنی اژه ای به دیدار ششم تیرماه سال جاری آیت الله خامنه ای برمی گردد که البته در مشروح گزارشی که از اظهارات وی در سایت رسمی رهبر جمهوری اسلامی و خبرگزاری های رسمی کشور منتشر شد هیچ اشاره ای به این بخش از اظهارات او نشده بود.
در این دیدار صادق لاریجانی گزارشی از عملکرد دستگاه قضایی از زمان انتصاب او به ریاست این قوه را به آیت الله خامنه ای ارایه کرده بود. از جمله بخش هایی که در گزارش مشروح دیدار رییس و مسئولان دستگاه قضایی کشور با رهبر جمهوری اسلامی منتشر شد مربوط به تاکید آیت الله خامنه ای بر قدرت و اقتدار قوه قضاییه و اعتماد به آن بود.
آیت الله خامنه ای در این دیدار خطاب به مسئولان دستگاه قضایی گفته بود: "قوه‌ى قضائيه به دو عامل نياز دارد تا بتواند موفق باشد. در هر نظامى، در هر اجتماعى، قوه‌ى قضائيه حل و فصل كننده‌ى اختلافات و حاكم كننده‌ى عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اينهاست. براى اينكه قوه‌ى قضائيه در اين هدف والا موفق بشود، به دو چيز احتياج دارد: يكى قدرت و اقتدار - كه بايد قوى باشد - دوم، اعتماد؛ يعنى مردم بايد به او اعتماد داشته باشند. قوه‌ى قضائيه اين دو چيز را نياز دارد. اقتدار قوه‌ى قضائيه را ميتوان با همين زيرساختهاى انسانى و فنى - كه در اين زمينه، شرحى از پيشرفتها را رئيس محترم قوه دادند؛ «بنده هم تا حدود زيادى در جريان كارهائى كه انجام گرفته است، هستم» - تأمين كرد..."
اظهارات سخنگوی دستگاه قضایی درحالی است که پس از انتخابات مناقشه برانگیزریاست جمهوری 88 صدها تن از فعالان سیاسی، مدنی، روزنامه نگاران و شهروندان عادی بازداشت و ماه ها در سلول های انفرادی نگه داری و بازجویی و پس از مدتها به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند.
ازجمله فعالان سیاسی بازداشت شده درجریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری "سید مصطفی تاج زاده" عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که از زمان بازداشت تا اواخر آبان ماه سال جاری همچنان در سلول انفرادی نگه داشته شد. البته در دوماه اخیر برای مدت کوتاهی افرادی را با وی همسلول کرده اما پس از مدتی دوباره او را به انفرادی باز گردانده اند.
مصطفی تاج زاده اخیرا پس از آنکه همسرش فخرالسادات محتشمی پور عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت از سوی دستگاه قضایی به 4 سال حبس تعلیقی محکوم شد در پیامی از زندان اعلام کرد که "مجتبی خامنه ای (فرزند آیت الله خامنه ای ) شخصا پیگیر پرونده من و همسرم می باشد و قوه قضاییه و دیگران نقشی در این پرونده ندارند."
 تاج زاده که عملا تمام مدت بازداشتش را در زندان انفرادی گذرانده در این پیام تاکید کرده بود که تمامی فشار های وارد شده به وی و خانواده اش "خواست مستقیم مجتبی خامنه ای" بوده است.
مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش سبز نیز از جمله کسان دیگری است که از سوی نهادهای امنیتی و به دستور رهبرجمهوری اسلامی از 25 بهمن ماه سال گذشته همزمان با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد بازداشت شده و بیشتر مدت بازداشت خود را طی ماه های اخیر در زندان انفرادی بسر برده است.
غلامحسین محسنی اژه ای وزیر سابق اطلاعات و دادستان کنونی کل کشور در شرایطی از توصیه و نه دستور آیت الله خامنه ای درباره زندان انفرادی و نگهداری بازداشت شدگان در سلول های انفرادی سخن گفته که پیشتر در مصاحبه ای که تیرماه 89 در سایت رسمی آیت الله خامنه ای منتشر شد از اینکه رهبرجمهوری اسلامی در جریان بازداشت های پس از انتخابات 88 بوده است خبرداده بود.
وزیر برکنار شده احمدی نژاد با اشاره به دیدارها و توصیه های خصوصی آیت الله خامنه ای به مقامات امنیتی درباره بازداشت های پس از انتخابات گفته بود: "به بچه‌های وزارت اطلاعات در مقطعی كه خودم وزارت اطلاعات بودم و به نهادهای مربوط دیگر تأكید داشتند به كسانی كه در خیابان هستند، به كسانی كه شما دستگیر كردید حواس‌تان باشد، به كسانی كه محاكمه كردید حواستان باشد. اگر به بازرسی منزل می‌روید، رفتار شما با خانواده‌ی فرد مجرم باید متفاوت باشد. یعنی سفارش‌های مكرر نسبت به دست‌اندركاران مقابله با این فتنه كه باید مواظب و مراقب باشید و از حد و مرز الهی خارج نشوید. البته این دستورات در صحبت‌های عمومی هم بوده ولی در صحبت‌های خصوصی خیلی شفاف‌تر، روشن‌تر و با تأكید بیشتر بیان شده است."
سخنگوی قوه قضاییه حتی به اینکه آیت الله خامنه ای درجریان انتقال بازداشت شدگان به بازداشتگاه کهریزک ـ که به کشته شدن 4 تن از معترضان منجر شد ـ و یا سایر بازداشتگاه ها نیز اشاره کرده و گفته بود: "خبرهایی به رهبر انقلاب رسیده بود كه در كهریزك شرایط نامساعد است كه آقا دستور دادند بسته شود. اما این تمام ماجرا نبود. قبل از آن هم كه آقا متوجه شوند وضع كهریزك مناسب نیست، دستور دادند كه دیگر به آن‌جا زندانی نبرید. یعنی اولین كسی كه دستور دادند كه افراد بازداشتی به كهریزك نروند، رهبر انقلاب بودند... یا به ایشان گفته بودند كه فلان بازداشتگاه گفته كه جا نداریم، رهبری گفتند كه آنجا نبرید..."
همچنین 7 دی ماه سال جاری محمدحسین صفارهرندی مشاور کنونی سپاه پاسداران نیز با تایید اینکه بازداشت فعالان سیاسی و مدنی پس از انتخابات به دستور آیت الله خامنه ای انجام شد، اعلام کرده بود که "نگاه حكيمانه رهبري این بود که راس فتنه خارج از كشور است، نظر آقا اين بود كه شبكه ارتباط فتنه از خارج به داخل كشف شود و در همين خصوص عده‌اي بازداشت شدند كه 90 درصد آن‌ها با تذكر آزاد شدند و 10 درصد تحت بازجويي و محاكمه قرار گرفتند."

خشم عربستان از اظهارات یکی از نزدیکان خامنه ای

 در اتحادیه بین‌المجالس اسلامی، هیات پارلمانی عربستان در اعتراض به صحبت‌های اکبر ناطق‌نوری که این کشور را متهم به ظلم و رواج نابرابری کرد، جلسه را ترک کردند. روابط ایران و عربستان به یکی پرتنش‌ترین دوران خود رسیده است.
اعضای هیات پارلمانی عربستان سعودی در اعتراض به سخنان علی‌اکبر ناطق‌نوری، جلسه اتحادیه بین‌المجالس اسلامی را ترک کردند.
وبسایت «خبرآنلاین» با اعلان این خبر نوشته است که علی‌اکبر ناطق‌نوری، نماینده و رئیس سابق مجلس شورای اسلامی که بنیان‌گذار اتحادیه بین‌المجالس اسلامی است در سخنان خود عربستان را متهم به «اشاعه ظلم و نابرابری» کرد.
علی‌اکبر ناطق نوری در بخشی از سخنان خود گفته است:«چه شد مدینه النبی که قرار بود مظهر عدالت، پایگاه عدل و برابری باشد در کمتر از یک دوره صدساله تبدیل به محل استقرار ظلم و نابرابری شد؟»
ناطق‌نوری که در حال حاضر سمت ریاست دفتر بازرسی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران را برعهده دارد، گفته است اگر مسلمانان از نقاط ضعف و لرزش‌های تاریخی خود درس نگیرند، در مرحله فعلی باقی خواهیم ماند.
او تاکید کرده است:«به عنوان فردی که در یکی از مهم‌ترین انقلاب‌های قرن اخیر حضور جدی داشته‌ام و برای مدت‌ها رئیس مجلس ایران بوده‌ام، می‌گویم ملتی که از تاریخ خود درس نگیرد، با خطرات مکرر مواجه خواهد شد.»
هیئت پارلمانی عربستان سعودی در اعتراض به صحبت‌های علی‌اکبر ناطق‌نوری جلسه را ترک کرده و جو جلسه برای دقایقی متشنج شده است.
علی‌اکبر ناطق‌نوری همچنین مقاومت‌های مردم لبنان و فلسطین را در "نتیجه‌ی آموزه‌های انقلاب اسلامی در ایران" دانسته و گفته بود انقلاب اسلامی است که الهام‌بخش بسیاری از مردم منطقه در مقاومت‌ها و مبارزه‌های خود علیه نظام‌های ظالم شده است.
این انتقاد علی‌اکبر ناطق‌نوری در شرایطی مطرح می‌شود که در هفته‌های گذشته تنش میان دولت عربستان و جمهوری اسلامی ایران بالا گرفته است و روابط این دوکشور به نقطه‌ای بحران‌آمیز رسیده است.

اوج‌گیری تنش‌های میان عربستان و جمهوری اسلامی
عربستان سعودی در سال‌های گذشته نگران قدرت‌گیری جمهوری اسلامی و تلاش ‌آن به شکل‌دهی "هلال شیعی" در منطقه بوده است. این نگرانی بیش از همه خود را به صورت رقابت‌ها و چالش‌های دو کشور در صحنه سیاسی عراق، لبنان، بحرین و سوریه نشان داده است. برنامه هسته‌ای ایران نیز از سوی عربستان با نگرانی بسیار دنبال می‌شود. در هفته‌های اخیر عربستان در هماهنگی با تحریم کشورهای غربی علیه ایران اعلام کرده است که تولید روزانه نفت خود را افزایش خواهد داد تا کاهش صادرات نفت بعد از تحریم ایران جبران شود.
علی النعیمی، وزیر نقت عربستان سعودی گفته بود که ظرف ۹۰ روز این کشور تولید نفت خود را می‌تواند به میزان لازم برای جبران کاهش صادرات نفت ایران برساند و گفته بود:«تنها کافی است شیر فلکه‌ها را باز کنیم و تولید را به میزان لازم برسانیم.»
پیش از این نیز در فوریه ۲۰۱۱ وزیر امورخارجه‌ی عربستان در نشستی با هیلاری کلینتون گفته بود:«خطر ایران راه‌حل‌های فوری‌تری از تحریم‌های اقتصادی ایران می‌طلبد.» سعود الفیصل بعدتر مدعی شده بود که منظور او از این صحبت‌‌ها احتمال حمله نظامی به ایران نبوده است.
.هفتم بهمن ماه ۱۳۹۰ نیز آیت‌الله علم‌الهدی، خطیب نمازجمعه مشهد در خطبه‌های خود مدعی شد که ایران می‌تواند کشتی‌های عربستان سعودی در تنگه هرمز را محاصره کند.
از سوی دیگر حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه، موضوع دیگری است که اختلاف میان عربستان و ایران را تشدید کرده است. عربستان سعودی نیز به همراه دیگر کشورهای عضو اتحادیه عرب، ناظران خود را از سوریه بیرون کشید و در ماه‌های اخیر از خشونت‌ها و کشتارهای رژیم بشار اسد انتقاد کرده است.
عربستان سعودی به همراهی قطر دو کشور عربی هستند که برای حل بحران سوریه خواهان دخالت و کمک از سازمان ملل متحد شده بودند. الفیصل، وزیر امور خارجه‌ی عربستان در ماه دسامبر ۲۰۱۱ جمهوری اسلامی ایران را متهم به حمایت و کمک‌های تسلیحاتی به رژیم بشار اسد کرده بود.
رادیو آلمان:

خدایا تا به کی ساکت نشینم

خدایا تا به کی ساکت نشینم / من این ها جمله از چشم تو بینم
همه ذرّات عالم منترِ توست / تمامِ حقّه ها زیرِ سرِ توست
چرا پا توی کفش ما گذاری؟ / چرا دست از سرِ ما بر نداری؟
به دستِ توست وُسع و تنگ دستی / تو عزّت بخشی و ذلّت فرستی
تو این آخوند و ملاّ آفریدی / تو تویِ چرت ما مردم دویدی
نمی‌دانستی که ایران است اینجا/ حراج عقل و ایمان است اینجا
نمی‌دانستی که آخوند چه چیز است / زمانش گر رسد ملا چه هیز است
خداوندا مگر بی کار بودی / که خلق مارِ در بستان نمودی؟

چرا هر جا که دَأبی زشت دیدی/ برای ما مسلمانان گزیدی
میان مسیو و آقا چه فرقست / که او در ساحل این در دجله غرقست
به شرعِ احمدی پیرایه بس نیست؟ / زمانِ رفتن این خار و خس نیست؟!
در ایران تا بود ملا و مفتی/به روز بدتر از اینهم بیفتی
بیا از گردنِ ما زنگ وا کن / ز زیرِ بارِ خر ملّا رها کن

پدر محمد مختاری بعد از یک سال: محمد با اعتقاد رفت، نتوانستند او را بسیجی معرفی کنند

این مصاحبه بخشی از حکایت و ناگفته های همان روزهایی است که محمد مختاری در راهپیمایی ۲۵ بهمن کشته شد از زبان این پدرش بشنوید وقتی می گوید ساعت دو نیم بعد از نیمه شب به منزلشان رفتند قطعه عکسی از محمد مختاری خواستند تا او را بسیجی معرفی کنند، از زنان ناشناسی می گوید که در روز تشییع جنازه ی محمد مختاری جلوی دوربین های فیلم برداری نقش مادر محمد را بازی کردند و شعار مرگ بر منافق سر می دادند…….بشنوید و بخوانید گفتگو با پدر محمد مختاری را که بعد از یک سال هنوز شکسته است اما با افتخار از فرزندش حرف می زند…


نیمه شب به منزل محمد مختاری رفتند تا او را بسیجی معرفی کنند

پدر مختاری در آستانه سالگرد کشته شدن فرزندش در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن به سرخ سبز می گوید: می خواستند محمد را بسیجی معرفی کنند اما محمد پیش از مرگ خودش را معرفی کرده بود و آنها نمی دانستند اگر محمد را بسیجی معرفی کنند جواب نوشته های فیسبوکی اش را چه بدهند
مراسم تشییع جنازه محمد مختاری سال گذشته پس از راهپیمایی ۲۵ خرداد در حالی برگزار شده بود که خبرگزاری فارس و تلویزیون جمهوری اسلامی گزارش داده بودند که این جوان توسط آمریکا و اسراییل و منافیق کشته شده است و  در این مراسم شعارهایی نظیر “مرگ بر موسوی “، “مرگ بر کروبی” و “مرگ بر منافق” سر می دادند.:
پس از گذشت یک سال اسماعیل مختاری پدر محمد مختاری در گفتگو با سرخ سبز در توضیح آنچه در روز تشییع جنازه بر این آنها گذشته است می گوید برخی از زنان که برای خانواده ی ایشان هم ناشناس بوده اند با حضور در مراسم تشیع جنازه در مقابل دوربین ها نقش مادر محمد مختاری را بازی کرده و شعارهایی را سر می دادند  که در آن شرایط باعث رنجش این خانواده نیز شده بودند.
مراسم تشییع جنازه محمد مختاری، یکی از کشته شدگان ۲۵ بهمن آن زمان وقتی توسط هواداران حکومت ایران برگزار شده بود، مخالفان دولت آن را به “شهید دزدی” تعبیر کرده بودند.
حسین شریعتمداری مدیر مسعول کیهان چند روز پس از کشته و دستگیر شدن معترضان راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن در تلویزیون جمهوری اسلامی، صانع ژاله یکی از جان باختگان این راهپیمایی را به عنوان «بسیجی» معرفی کرده بود که همان زمان با واکنش شدید خانواده صانع ژاله مواجه شد.
برادر صانع ژاله  همان زمان توضیح داده بود که طرفداران حاکمیت از طریق پسرخاله صانع توانسته بودند  عکسی از صانع را از خانواده تحویل گرفته و برای این دانشجوی معترض کارت بسیجی صادر کنند تا او را به عنوان یکی از بسیجان که توسط «منافقان» کشته شده است معرفی کنند.
اینک  پدر محمد مختاری که به گفته ی خودش هنوز نمی داند که به خانواده ی وی اجازه برای برگزاری مراسم سالگرد را می دهند یا نه، پرده از تلاش هایی که یک سال  قبل برای بسیجی معرفی شدنِ محمد مختاری صورت گرفته بود بر می دارد و می گوید  شبی که محمد جان باخت، ساعت دو نیم بعد از نیمه شب به منزل آنها مراجعه کردند و از آنان خواستند تا عکسی از محمد را در اختارشان قرار دهند که او را پیش از روز تشییع جنازه به عنوان بسیجی معرفی کنند.
سرخ سبز  در آستانه  ساگردِ کشته شدنِ محمد مختاری در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن ۸۸، با پدر وی  «اسماعیل مختاری»  در مورد برخی از جزییات آنچه در زمان جان باختن و به خاک سپردن این جوان و همچنین  آنچه در این یک سال بر آنها گذشته است، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید:
آقای مختاری این روزها که به ۲۵ بهمن نزدیک می شویم  چه حال و هوایی دارید و آیا قرار است مراسمی برای سالگرد فرزند تان برگزار کنید.
در نظر داریم مراسم برگزار کنیم، با خانواده نشستیم صحبت کردیم که برویم ببینیم اجازه می دهند ما در یک مسجد مراسم برگزار کنیم چون روز که جان باخته بود ما نتوانستیم بریا تشییع برگزار کنیم اگر هم اجازه ندادند که می رویم سر مزار محمد
این یک سال بر شما چگونه گذشت؟
خیلی سخت. سخت به این معنا که خاطره اش در گوشه و کنار زندگی هست. هر جایی که می بینیم یاد او می افتیم. از طرفی فکر می کنیم چر این یک سال کسی نیامد بپرسد چه شد. این یک سال در ایران یک سکوتی حاکم شده ، صدایی نمی آید.  به جز رسانه های خارجی هم کسی هم سراغ ما نیامده.
به عنوان پدر محمد مختاری فرزندتان را بهتر می شناسید، فکر می کنید اگر برگردیم به یک سال گذشته آیا محمد باز هم در راهپیمایی شرکت می کرد؟
بله محمد این اعتقاد را داشت و می رفت و همیشه هم وقتی راهپیمایی می رفت من دلنگران بودم.
آیا امیدی دارید مسولان قضایی کاری برای شناسایی قاتل محمد مختاری انجام دهند؟
نه…کاری نمی توانند بکنند. به هر حال خودشان می دانند جریان چه بوده و چه اتفاقی افتاده. همه چیز را خودشان آگاه هستند اگر می خواستند بگویند همان روز اول می گفتند نه فقط به ما ، بقیه هم وضعیت شان همین است. کدام یک را تا به حال گفتند؟ تعداد دقیق کشته شدگان را نمی دانم ولی بیش از صد نفر کشته شده است. به جز آنکه در همان روزهای اول اعلام کردند منافقین کشته اند، خب اگر منافقین بودند چرا تا حالا معرفی نمی کنند، شما که می گویید هر جنبنده ای تکان  بخورد ما می فهمیم، چطور شد این عده که کشته شدند حتی یک نفر را معرفی نمی کنند ؟ بیاورند در تلویزیون تا ما هم آگاه شویم چه کسی کشت.
آیا پرونده شما مختومه شده است ؟
من وقتی آخرین بار رفتم گفتند ما هنوز داریم پیگیری کینم و هر بار نتیجه ای گرفتیم به شما اطلاع می دهیم ولی ما هر بار می رویم همین را می گویند و چیز دیگری نمی گویند.
آیا از طریق مراجع بین المللی پیگر شدید تا در شناسایی قاتل فرزندتان کاری بکنند.
به هر حال چون همه خانواده های می خواستند از طریق گزارشگر ویژه سازمان ملل پیگیر شدند ما هم گزارش دادیم نمی دانیم به دست ایشان( احمد شهید) رسیده است یا نه. ما هیچ چیزی نمی خواهیم جز اینکه بگویند به  چه دلیل بچه ما را کشتند و قاتلش چه کسی بود؟
اگر برای شما دشوار نیست ممکن است برگردیم به یک سال گذشته مختصری شرح دهید که چه کسی خبر شلیک شدن به محمد مختاری را داد و آن روزها چه وضعیتی داشتید؟
من آن روز سر کار بودم و وقتی متوجه شدم درگیری هایی (در راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن) رخ داده  بوده خیلی ناراحت بودم. توی فکر محمد بودم چون خانه نیامده بود می دانستم محمد بلاخره طرفدار بود و ممکن است به راهپیمایی رفته باشد.  چندین بار خانه زنگ زدم نبود، ساعت چها رو نیم پنج رسیدم خانه دیدم محمد هنوز نیامده، بعد دوست محمد زنگ زد و گفت سر محمد آجز خورده است و در بیمارستان است. ما نگران شدیم حرکت کردیم به سمت بیمارستان، وقتی رسیدم پسرم سهیل را دیدم که زودتر از من رسیده بود بیمارستان. وقتی مرا دید، اشکش سرازیر شد و گفت که محمد را از دست دادیم…هر کار کردم که وارد شوم تا خودم بتوانم پسرم را ببینم، نیروها آنجا زیاد بودند و نمی گذاشتند…
آقای مختاری نیروها از کجا آمده بودند؟
لباس شخصی بودند، یک سری نیروهای انتظامی بودند و یک عده هم لباس شخصی بودند، نمی دانم نیروهای بسیجی بودند  یا نمی دانم…پسرم زودتر از من رفته بود و محمد را دیده بود و از او پرسیدم چه شد که برایم گفت من اسم محمد را آوردم و گفتند بروم میان چند نفر که تیر خورده بود پسرم را ببینم ولی من نگاه کردم به زخمی ها و نشناختم. از پرستار سوال کردم محمد کدام است گفت همان که سرش بسته است. رفتم دیدم خودش است. تیر از بالا به سرش شلیک شده بود. ما را خواستند و گفتند رضایت بدهید تا ما عمل کنیم.  عمل کردند و در سی سی یو بود به ما هم گفتند بروید و صبح بیایید. ولی من خودم توی راه متوجه شده بودم که با عمل کاری نمی شود کرد چون پاهایش سرد شده بود و معلوم بود تمام کرده بود. ساعت شش صبح که مراجعه کردیم گفتند فوت کرده است….
برای گرفتن جسد محمد دچار مشکل نشدید؟
گفتیم جسد را تحویل بدهید گفتند باید تسویه حساب کنید، رفتیم اورژانس و عمل و برای خوابیدن یک شب پولش را بدهیم گفتند باید بروید کلانتری، از یک طرف به ما گفتند باید بروید امنیت ملی. آنجا هم به ما گفتند بروید ما باید تحقیقات مان را انجام بدهیم یک روز طول می کشد. آمدیم خانه دیدیم همسایه ها می گویند محمد چه شد، چون آمده بودند توی محل از همسایه ها تحقیق کرده بودند رفته بودند شاهرود  که بچه ام آنجا درس و دماوند از بچه ها تحقیق کردند و چیزی به دست نیاوردند. بلاخره با ناراحتی توی خانه نشسته بودیم. ساعت دو بعد از نیمه شب دیدیم زنگ در خانه ما را زدند. رفتم پایین  به من تسلیت گفتند و بعد به ما گفتند اگر می شود یک قطعه عکس از محمد بدهیم که ما او را به عنوان بسیجی معرفی کنیم. من گفتم نه  کاری که شده و من نمی خواهم بچه ام را به عنوان بسیجی معرفی کنم. گفتند به نفع شماست و از امتیازات اش استفاده می گنید. من گفتم نه. گفتند حالا شما با خانواده مشورت کنید ما نیم ساعت روی نیمکت توی میدان می نشینیم بیایید به ما جواب بدهید. من رفتم بالا با خانواده ام صحبت کردم و هیچ کس موافقت نکرد. برگشتم پایین و به آنها گفتم هیچ یک از اعضای خانواده ام قبول نمی کنند که محمد را به عنوان بسیجی معرفی کنید.
آقای مختاری آیا شما به آنها گفتید که محمد مختاری توی صفحه فیس بوک خودش نوشته بود که به عنوان معترض در راهپیمایی ۲۵ بهمن شرکت می کند
هنوز اینجا به آنها نگفتم. آنها از من پرسیدند چرا قبول نمی کنید؟ من هم پاسخ دادم تا به حال کجا بودید که حالا بچه ام فوت کرد به عنوان بسیجی می خواهتید معرفی کنید امتیاز بدهید. گفتم الان اگر قبول نکنم چه خواهد شد؟ گفتند فردا با مشکل تحویل جنازه مواجه خواهید شد. من گفتم نه ما یک خانواده مذهبی هستیم و دوست داریم جسد بچه مان را تحویل بگیریم.  آنها رفتند و وقتی صبح برگشتند دیگر صحبتی در مورد اینکه عکس محمد را بدهید نکردند، من فکر می کنم آنها شب رفتند وارد فیسبوک محمد شدند و دیدند اگر تازه اگر این کار را هم بکنند ( بسیجی معرفی کنند) جواب فیسبوک را چه بدهند.
چون محمد در فیسبوک خود نوشته بود: خدایا ایستاده مردن را نصیبم کن که از نشسته در ذلت زیستن خسته ام. چندین جمله دیگر هم نوشته بود که نشان می داد محمد کیست و فکر می کنم همین نوشته ها را دیدند و دیگر اصرار نکردند.
صبح یک نفر از خانواده ما رفت که جسد را تحویل بگیرد.مردم زیادی آمده بودند و به نظرم آمد که آنها تحویل جسد را طولانی کردند تا مردم پراکنده شوند. برخی از مهمانان پرس و جو می کردند بعضی ها را می گرفتند تا اینکه ساعت دو نیم جسد را آوردند. جسد را به خانه آوردند ما خواستیم در تابوت را باز کنیم اجازه نداند  که محمد را ببینیم. دو دقیقه نشد که تابوت را بلند کردند و بردند.
من آمدم بیرون دیدم عده ای زن آنجا نشسته اند، از صبح هم آنها را دیدم ما هنوز به میدون نرسیدیم که آنها شروع کردند  شعار دادن و دوربین هم از آنها فیلم می گرفت، نقش بازی کردند، نقش مادرِ محمد را بازی کردند، رفتند به سمت مسجد ایستادند شعار دادند مرگ بر موسوی، مرگ بر کروبی. من گفتم الان ساعت سه و نیم چهار است، اجازه بدهیم من به مردم بگویم فردا صبح بیایند برای تدفین. آنها گفتند نه با بهشت زهرا هماهنگ شده و همین الان باید برویم.
یعنی آن کسی که در مراسم به عنوان مادرش گریه و زاری می کرد، مادر محمد مختاری نبود؟
نه اصلا من و مادرش تازه از در حیاط داشتم می آمدم بیرون  که شنیدیم این خانم ها اینکار را کردند و خودم دیدم این خانم  ها را که داشتند شعار می دادند و من عصبانی شدم و داد زدم و گفتم چرا شما می گویید آمریکا کشته، فلان کس کشته یا فلانی کشته، چرا این شعارها را می دهید. بعد هم فهمیدم آن خانم ها اصلا اهل آن کوچه ما هم نبودند.
ما رسیدیم بهشت زهرا دیدیم همه چی آماده است. پرنده پر نمی زند ولی نیروها ایستاده بودند . رفتند توی مرده شور خانه خودشان شستند و پرده ها را کشیدند اجازه ندادند ما ببینیم. فقط وقتی آوردند دفن کنند صورتش را باز کردند تا فقط خانواده بتوانند برای لحظه ی آخر ببینند. دیگر نزدیک های شش عصر بود، زمستان بود و هوا تاریک شده بود….
اگر ناگفته ای باقی مانده بفرمایید.
خون این جوان ها نباید پایمال شود. دنبالش باشند ببینند خواسته های این جوانان چه بود. در یک جایی من رفتم برای پیگری به من جواب دادند، جنگ هست و در جنگ حلوا خیر نمی کنند.
آیا شما به آنها نگفتید محمد با دست های خالی رفته بود؟ چون معمولا در جنگ هر دو طرف مسلح هستند…
اتفاقا من همین را گفتم که اگر جنگ بود چرا زودتر نگفتید، بچه ی من دست خالی رفته بود….به هر حال ما هم تابع آنها هسیم…همینطور ماندم…می خواهم سالگرد بگیرم نمی دانم چکار باید بکنم…

جنایت و جنگ – پنهان کردن فعالیت اتمی و تحریم – از جنگ دوریم یا به آن نزدیکیم؟: پرينت گرفتن

انقلاب اسلامی: جنگ با ایران و تحریم نفت و بانک مرکزی، از عناوین اول وسائل ارتباط جمعی و موضعگیریهای مقامات دولتهای غرب و روسیه و چین است: روسیه جنگ با ایران را فاجعه و تهدید مستقیم امنیت خود می خواند و وزیر دفاع اسرائیل می گوید از جنگ با ایران هنوز فاصله داریم و اوباما اسرائیل را از حمله به ایران برحذر می کند و افشاگریها در باره کمک تسلیحاتی اسرائیل به گروه جند الله و وجود اردوگاه تعلیماتی اسرائیل در کردستان عراق که در آن تروریستهائی را تربیت می کنند که دانشمندان اتمی ایران و دست اندرکاران تأسیسات اتمی ایران را می کشند و...
Niroogaahe bushehrپنجمین جنایت در ایران و حکومت اوباما در پی کاستن از تنش ها و در همان حال زیر فشار اسرائیل و محافظه کاران جدید؟:
مقاله را روبرت پاری در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲ انتشار داده و واجد اطلاعات زیر است:
ترور پنجمین دانشمند ایرانی در خیابانهای تهران، مهر قتلهای را دارد که اسرائیل بانی و حامی آنها است. این جنایت در زمانی انجام می گیرد که کارزار تبلیغاتی در باره جنگ با ایران شدت گرفته است.
برای بسیاری از امریکائیان کارزار تبلیغاتی به جائی رسیده است که بازگشت به عقب ممتنع به نظر می رسد. پنداری بنا بر این است که این کارزار ادامه یابد تا زمانی گلوله ها رها شوند.
هر ابتکاری در باره از سرگیری گفتگوها با ایران، با تمسخر روبرو می شود. همه جا سخن از تحریمها و عملیات تحریک آمیز چون ترور اخیر در تهران است. و اینهمه برای اینست که امریکائیان به این نتیجه برسند که جنگ اجتناب ناپذیر است.
حتی نیویورک تایمز حالا می داند که اسرائیل با برخورداری حمایتی از امریکا، جنگ پوشیده با ایران را رهبری می کند. خرابکاری و ترور دو نمونه نمایان از این جنگ هستند. کارشناسان بر این باورند که این جنگ پوشیده بطور عمده توسط اسرائیل به راه انداخته شده و ادامه دارد. نیویورک تایمز نوشت جنایت قتل دانشمند ۳۲ ساله ایرانی کار اسرائیل بوده است.
مقامات امریکائی هرگونه شرکت در این قتل را انکار کردند. اما مقامات اسرائیل کوشش اندکی نیز در تکذیب شایعه ها مبنی بر این که ترورکار اسرائیل است، نکردند. برخی نیز تعمد داشتند بگویند کار اسرائیل بوده است. سرتیپ یا اوآو مردخای Yoav Mordechai گفت: او نمی داند این دانشمند را چه کسی کشته است اما من یک قطره اشک نیز حاضر نیستم بخاطر قتل او، بریزم.
پنجمین قربانی که نامش مصطفی احمدی روشن است، پنجمین دانشمند ایرانی است که ترور می شود و به قتل می رسد. هر ۵ نفر در تأسیسات اتمی ایران کار می کرده اند و در طول چهار سال گذشته، کشته شده اند. ششمی، به اسم فریدون عباسی، در سال ۲۰۱۰، از مرگ گریخت. او سرپرست انرژی اتمی ایران بود.
همانطور که انتظار می رفت، ایران قتلهای ناشی از ترور را افشا کرد. این قتلها همراه بود با حمله سایبری به تأسیسات اتمی ایران و انفجارها در پایگاه موشکی ایران در سال پیش (۲۰۱۱)که به قتل یک ژنرال و ۱۶ تن دیگر منجر شد.
گرچه این جنگ پنهان آهنگ اجرای برنامه اتمی ایران را کند کرده است اما از قرار عزم ایران را بر اجرای این برنامه، جزم تر کرده است. ایران می گوید برنامه اتمیش صلح آمیز است. و تهدید تحریم نفت و بانک مرکزی خود را، باتهدید به بستن تنگه هرمز، به قصد در تنگنا قرار دادن اقتصاد غرب، پاسخ می دهد.
هدف اصلی دیگر اسرائیل از جنگ پوشیده با ایران، گرم کردن بازار تبلیغات در باره جنگ، در امریکا است. تقویت محافظه کاران جدید در زمانی که اینان بسیج شده اند برای تدارک جنگ با ایران. سرمقاله نویس واشنگتن پست از لزوم اتخاذ سخت ترین مجازاتها بر ضد ایران می نویسد و کسانی را مسخره می کند که از لزوم کاهش تنشها سخن می گویند.
در باره تأسیسات اتمی فردو، نزدیک قم، که از دفاع مؤثر تری برخوردار است، سرمقاله نویس واشنگتن پست می نویسد: «تأسیسات اتمی فردو از لحاظ برخورداری ایران از قابلیت تولید بمب اتمی، اهمیت بسیار دارند. خط قرمز اسرائیل یا امریکا کدام است؟ برای حکومت اوباما خط قرمزی وجود ندارد. در برنامه تلویزیونی یک شنبه، لئون پانتا، وزیر دفاع گفت: «خط قرمز ما که ایران نباید از آن عبور کند، اینست که ایران بمب اتمی تولید نکند». او توضیح داد که فعلا˝ ایران بنا ندارد بمب اتمی تولید کند تنها می خواهد توانائی تولید آن را بدست بیاورد. سپاه پاسداران که اجرای برنامه اتمی ایران را تصدی می کند، این قول وزیر دفاع را چراغ سبز برای غنی سازی جدید اورانیوم تلقی می کند. »
در همان حال که واشنگتن پست پانتا را آلت فعل ایران می خواند، هر آنکس که از رویاروئی با ایران روی برمی تابد، آلت فعل ایران است. سرمقاله نویس ادامه می دهد: « تهدید های اخیر ایران سبب شده است که در واشنگتن عده ای خواستار خودداری امریکا و متفقانش از تشدید مجازاتهای ایران شوند و نوبتی دیگر، به گفتگو با ایران روی آورند. گزارش می شود که حکومت احمدی نژاد نیز پیشنهاد کرده است مذاکره شود. و ترکیه قدم پیش گذاشته است که میزبان دو طرف گفتگو کننده بگردد. اما وقتی ایران مایل نیست اجرای برنامه اتمی خود را متوقف کند و هیچ امتیاز معنی داری نیز نمی دهد، گفتگو چه حاصلی می تواند داشته باشد؟ تنها حاصلش اینست که روند تشدید مجازاتها (تحریم نفت و بانک مرکزی) توسط اروپا را متوقف می کند. و تأسیسات فردو بکار خود ادامه می دهند».
سرمقاله نویس توصیه می کند تشدید مجازاتها بر ضد ایران را.
آسیب پذیری اوباما: فشار روز افزون محافظه کاران جدید برای آنکه حکومت امریکا رفتار سخت تری در قبال ایران، در پیش گیرد – و جنگ پوشیده اسرائیل از راه کشتن دانشمندان و خرابکاری – زمانی همآهنگ شده اند که از قرار، پرزیدنت باراک اوباما و برخی از نزدیک ترین همکارانش، در پی کاستن از تنش ها هستند. اما سرمقاله واشنگتن پست – و تبلیغات مشابه محافظه کاران جدید – روشن کرده است که اوباما بابت هرگونه اقدام به آشتی، باید بهای بسیار سنگینی بپردازد.
تبلیغات نامزدهای حزب جمهوریخواه این طور وانمود می کنند که کوشش های اوباما برای گشودن باب گفتگو با ایران گویای سادگی او بمعنای پوزش طلبی امریکا بوده است. اوباما در حکومت خود نیز با مقاومت روبرو است. بخصوص از سوی هیلاری کلینتون. برای مثال، در بهار ۲۰۱۰، نخست وزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان و رئیس جمهوری برزیل، لوئیز ایناچیو لولا دا سیلوا، به ایران رفتند و موافقت احمدی نژاد را برای انتقال نیمی از اورانیوم اندک غنی شده ایران را به خارج از این کشور بدست آوردند. قرار بود در ازای آن، اورانیوم ۲۰ درجه برای رآکتور اتمی تهران تحویل دهند. از این رآکتور در درمان استفاده می شود.
این دو را اوباما، در ۲۰۰۹، به این کار تشویق کرده بود. اما بعد از موافقت احمدی نژاد، کلینتون، وزیر خارجه، و دیگر سخت خطان، مانع از پذیرفتن توافق از سوی حکومت امریکا شدند و بر تشدید مجازاتها برضد ایران اصرار ورزیدند. در آن زمان، دو روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز از موضع خانم کلینتون حمایت کردند. روزنامه لولا و اردوغان را دست انداخت که در امور بین المللی تازه کار هستند. این دو روزنامه خواستار سخت ترین روش و تغییر رژیم ایران شدند. وقتی کلینتون به تصویب شورای امنیت رساندن مجازاتهای جدید را جانشین موافقت با پیشنهاد این مقام کرد، لولا، نامه اوباما به خود را انتشار داد.
در طول نزدیک به دو سال، مجازاتها نتوانستند مانع از ادامه غنی سازی اورانیوم از سوی ایران برای رآکتور طبی شوند. اسرائیل و محافظه کاران جدید، خواستار مجازاتهای بازهم سخت تری شدند. در همان حال تبلیغات ضد ایران را در امریکا شدت بخشیدند. کشتن دانشمندان ایران را نیز بر اقدامات خویش افزودند.
در این سال، که سال انتخابات ریاست جمهوری در امریکا است، اسرائیل و محافظه کاران جدید می دانند که تأثیر گذاریشان بر اوباما، در حد اکثر است. اگر او باردیگر در پی گشودن باب گفتگو با ایران است، باید انتظار آن را داشته باشد که چون پانتا، وزیر دفاع، مورد تحقیر واشنگتن پست قرار بگیرد.
سابقه کارتر – بگین: نتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل و دیگر رهبران حزب لیکود از انتخاب شدن اوباما برای باردوم، می ترسند. زیرا هرگاه او بار انتخابات را زمین بگذارد و به ریاست جمهوری انتخاب بشود، دیگر ملاحظه ای از اسرائیل و شرکایش، یعنی محافظه کاران جدید و دیگر سخت خظان نخواهد داشت. مناخیم بگین، نخست وزیر اسرائیل در ۱۹۸۰، می ترسید هرگاه کارتر برای باردوم انتخاب شود، اسرائیل را ناگزیر کند سرزمین های اشغالی در جنگ ۱۹۶۷ را تخلیه کند و دولت فلسطینی را به رسمیت بشناسد. در حقیقت، او با انور سادات، رئیس جمهوری اسبق مصر، در این باره توافقی بعمل آورده بود.
این شد که بگین جانب ریگان را گرفت و با جمهوریخواهها در انجام معامله پنهانی با ایران، بر سر به تأخیر انداختن آزادی ۵۲ گروگان امریکا، تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر ۱۹۸۰، همکار شد.
امروز، رابطه نتان یاهو با اوباما، به همان رابطه می ماند که بگین با کارتر، ۳۰ سال پیش از این داشت. محافظه کاران جدید بسود جمهوریخواهان، به خصوص میت رومی، وارد کارزار تبلیغاتی شده اند. آخر، برنامه سیاست خارجی او را محافظه کاران جدید، تهیه می کنند.
از این رو، پرسش روز اینست: آیا رئیس جمهوری امریکا سردمدار جنگ سازان می شود و جنگ دیگری، این بار با ایران را به راه می اندازد یا نه؟