۱۳۸۹ مهر ۱۹, دوشنبه

عصر ايران : به بهانه كشف 200 كليساي خانگي در مشهد : چه كساني جوانان مسلمان را از مساجد به كليساهاي خانگي مي برند؟

سايت عصر ايران مي نويسد :
خروج از دين اسلام و گرويدن به ساير اديان و حتي لامذهبي، پديده اي است كه جامعه امروز ايران با آن مواجه است.

اين، موضوعي است كه مي توان با خواندن گزارش تكان دهنده روزنامه اصولگراي "جوان" به راحتي بدان پي برد. طبق گزارش اين روزنامه، تنها در شهر مقدس مشهد 200 كليساي خانگي كشف شده است. كليساهاي خانگي، منازلي هستند كه افراد تازه مسيحي شده كه نمي توانند در كليساهاي رسمي حاضر شوند، به آنجا مي روند و تحت نظر كشيش ها به عبادات دين جديد خود مي پردازند.

البته ناگفته پيداست كه اسلام گريزي در جامعه ما در برابر اعتقادات ديني اكثر قريب به اتفاق مردم مسلمان كشورمان، هنوز ناچيز است اما نمي توان از كنار همين ميزان نيز با بي اعتنايي گذشت و وجود شگفت انگيز اين همه كليساي خانگي، آن هم در شهر مذهبي و مقدسي مانند مشهد را ناديده گرفت.
در واقع، منظور از ناچيز بودن اين روند، قياس آن با كليت جامعه ديني ماست والا بايد اذعان داشت كه موضوع به اين سادگي ها هم نيست چه آنكه وقتي در مشهد الرضا (ع) چنين وضعيتي حاكم باشد بايد با نگراني بيشتري به واكاوي موضوع در شهرهاي ديگري مانند تهران پرداخت.

برخي تريبون هاي رسمي برآنند كه كل ماجرا را به تلاش هاي كشورهاي خارجي و مبلغان مسيحي كه با راه اندازي سايت ها، توزيع رايگان كتب و جزوات و سي دي هاي تبليغي ، در جذب جوانان مسلمان تلاش مي كنند، نسبت دهند.

البته در اينكه تلاش هاي هدفمندي در اين راستا صورت مي گيرد و حمايت هاي فرامرزي سنگيني هم از اين روند وجود دارد، شكي نيست، اما بايد اذعان داشت كه كل ماجرا، همين نيست كه مي گويند، بلكه بايد علل اصلي اين موضوع را در داخل جستجو كرد و بدون تعصب و پيشداوري كاستي هاي درون را كاويد:

1- امام صادق عليه السلام در رهنمود ارزشمندي خطاب به كساني كه داعيه دعوت مردم به دين را دارند، مي فرمايند: "كونوا دعاه الناس بغير السنتكم" يعني "مردم را به جز زبان هاي تان دعوت (به دين) كنيد."

در واقع اين روايت معروف، حاوي نكته روانشناختي پرمعنايي است كه بر تقدم عمل به قول دلالت دارد.

اما ببينيم اين دستورالعمل علمي- ديني در جامعه ما تا چه اندازه توسط داعيان دين جدي گرفته شده و عملي مي شود؟

تريبون هاي تبليغ دين را بنگريد: صدا و سيما در همه ايام بدون استثناء، برنامه هاي ديني دارد و اين مهم را حتي در برنامه هاي كودك نيز به وضوح ديده مي شود.اكثر مساجد به صورت مستمر شاهد منابر واعظان و خطبا هستند، در مدارس از همان دوره ابتدايي تا پايان دبيرستان، كتاب هاي ديني تدريس مي شوند، در دانشگاه ها، معارف اسلامي درس مشترك همه رشته هاي تحصيلي است، در پادگان ها و مراكز نظامي نيز دعوت به دين توسط روحانيون امري مستمر است. در بسياري نشريات و سايت ها مباحث ديني مطرح است و حتي در و ديوارهاي شهر نيز آكنده از مفاهيم و شعارهاي ديني است.

خلاصه آنكه كسي كه در جمهوري اسلامي متولد شده و رشد كرده، در ميان انبوهي از مفاهيم ديني و تبليغ هاي مكرر و خطابه هاي مفصل مذهبي زندگي مي كند. اما سوال اساسي و گريزناپذير اينجاست: در كنار اين همه شعار و دعوت لساني و كتبي و تصويري به دين، جاي عمل كجاست؟ اسوه ها و الگوها كجايند؟
جوان پاك فطرتي كه از روز تولد در گوشش اذان خوانده اند و بعد از آن هم دم به دم با تبليغات ديني مواجه بوده، كجا و در وجود چه كساني بايد تبلور عيني آن همه شعار و مفهوم و معناي زيبا را ببيند؟

اگر خداوند قرآني نازل كرده و بندگانش را به خير و نيكي دعوت نموده، اين دعوت را در آن كلام نوراني منحصر نكرده بلكه رسول خدا (ص) را به عنوان الگوي عملي تعاليم اش معرفي كرده است والا اگر آن مفاهيم، مصداق نداشتند كه نام و نشاني از دين محمد (ص) باقي نمي ماند.

واقعا در ميان دعوت كنندگان به دين خدا در جامعه امروز ما، چند نفر مانند آيت الله بهجت، آيت الله جوادي آملي، آيت الله مجتبي تهراني و آيت الله امجد و نظاير اين بزرگواران داريم كه بتوانيم دين مجسم را در وجود آنها ببينيم و از ايشان الگوبرداري كنيم؟

متاسفانه تبليغ دين در جامعه ما، عمدتا در گفتار متوقف مانده و كمتر به جنبه هاي عملي تبليغ پرداخته شده است. اين نكته اي است كه متوليان دين در جامعه كه درد دين دارند بايد بدان بپردازند و بدانند كه گفتار و تبليغ لساني، اگر چه لازم است اما به هيچ روي كافي نيست .

2- نه تنها در سامانه تبليغ دين در جامعه در ارائه الگوهاي عملي و "دعوت بغير السنه" مشكلاتي وجود دارد ، بلكه بايد به تلخي گفت كه برخي رفتارهاي غيرقابل قبول از سوي مدعيان دينمداري بزرگترين آسيب را به دين مي زند. به عنوان مثال كسي كه عمري مردم را به ساده زيستي دعوت كرده و از گيوه هاي وصله خورده امام علي (ع) و طعام ساده امام صادق (ع) داد سخن سرداده  ولي خودش در كاخ زندگي مي كند و به ماشين هاي كمتر از آخرين مدل رضايت نمي دهد، آيا در ذهن مردم ايجاد تناقض و ترديد نمي كند؟

حال اگر اين فرد و امثال او، محدود به تعدادي انگشت شمار باشند، مردم مي گويند كه اينان ربطي به دين ندارند ولي وقتي اين رويه فراگير شود، آنگاه ديگر به ويژه جوانان را نمي توان توجيه كرد.

شك نكنيد به اسلام آنقدر كه اينان ضربه زده اند، بني اميه و مغول و انگليس و رضاخان آسيب نرسانده اند و باز هم شك نكنيد اگر امروز مي بينيم جواناني از اسلام روي برمي گردانند و سر از كليساهاي خانگي درمي آورند، گناهش پاي كساني است كه از دين الهي در افكار و اذهان آنان چهره هاي نامطلوب ترسيم كرده اند و با اعمال زشت و منافقانه خويش در دل ها بذر ترديد افكنده اند و نهال ارتداد پرورانده اند.

3- طلبه هايي كه وارد حوزه هاي علميه مي شوند با آيه 122 سوره مباركه توبه بسيار مأنوسند: "فلولا نفرمن كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلهم يحذرون" : چرا از هر گروهي از آنان [مومنان] طايفه اي كوچ نمي كنند تا در دين آگاهي يابند و به هنگام بازگشت به سوي قوم خود، آنان را بيم دهند تا شايد [از مخالفت فرمان پروردگار] بترسند و پرهيز كنند.

اين آيه، در واقع فلسفه تحصيل در حوزه هاي علميه و غايت آن است: "گروهي دين خدا را بياموزند و به سوي مردم شهر و ديار خود بازگردند و آنان را هدايت نمايند."

در طول تاريخ حوزه هاي علميه نيز چنين روندي حاكم بوده و همواره گروهي با تحصيل در حوزه ها و آموختن مباني دين و احكام شريعت به سوي مردم بازمي گشتند و آنان را در پيمودن راه حق و حفظ دين يار و ياور بودند.

هم اكنون نيز البته اين روند ادامه دارد ولي بدون تعارف بايد گفت بخش قابل توجهي از تحصيل كردگان حوزه پس از فراغت از تحصيل و آموزش فقه و معارف اسلامي كه عمدتا بالاي 10 سال به طول مي انجامد، به جاي آنكه به رسالت اصلي خود يعني تبليغ دين و پاسداري از آن بپردازند، جذب كارهاي اداري و اجرايي مي شوند و چه بسا روحانيوني كه سالهاست كار تبليغ دين را به كناري نهاده اند و درگير كارهاي اجرايي در فلان فرمانداري و بهمان اداره شده اند!

اينكه روحاني كار كند و "معاد"ش را از "معاش" خويش جدا نمايد، نه تنها امري مذموم نيست بلكه بسيار هم نكوست چه آنكه باعث مي شود از راه دين، معيشت نكند اما متاسفانه شاهد آن هستيم بسياري از كساني كه با شهريه حاصل از وجوهات شرعي سالها درس دين خوانده اند، در جامعه اساسا كاري به كار دين ندارند و مانند يك فارغ التحصيل دانشگاهي درگير روزمرگي هاي اداري و اجرايي اند و لاغير!
نتيجه اين مي شود كه هم اكنون مساجد بسياري حتي از داشتن يك پيشنماز براي اقامه نماز جماعت محروم هستند چه رسد به اين كه نيروهاي ديني فراگيري براي پاسخگويي به شبهات متعدد جوانان و الگوسازي ديني و معنوي ، همواره در دسترس آنان باشند.

كاملا معلوم است كه وقتي بخش قابل اعتنايي از فارغ التحصيلان حوزه ها مسووليت سنگين تبليغ دين را ناديده مي انگارند، در خلاء حاصله ، اتفاقات بسياري رخ مي دهد كه از آن جمله بي پاسخ ماندن بسياري از شبهات ديني در نزد جوانان و نهايتا ميل آنها به اديان ديگر و عرفان هاي دروغين و فرقه هاي كذايي است.
به راستي مگر اين همه كليساي خانگي خود به خود به وجود آمده اند؟ و مگر اين همه جوان كه از دين اسلام روي گردانده اند، از روي بدطينتي با مخالفت و لجاج با اسلام دچار اين وضعيت شده اند؟!

وقتي ما در تبليغ دين كوتاهي مي كنيم، آن را در تبليغات شعاري و زباني خلاصه مي كنيم، با رفتارهاي متناقض مان جوانان را به ترديد و پرسش هاي بي پاسخ مبتلا مي كنيم، طبيعي است كه ديگران بخواهند و بتوانند از خلاء هاي به وجود آمده نهايت بهره برداري را بكنند و جوانان مان را به هر سويي كه بخواهند بكشانند وحتي از دين نيز خارج شان كنند.

درست است كه نيروهاي فرامرزي در اين وادي سهيم اند ولي اگر در داخل، اين همه كم كاري و بدكاري نباشد، آنها هر چقدر هم قوي باشند و برنامه ريزي كنند و صبح تا شب و شب تا صبح كتاب رايگان و فيلم و جزوه و سي دي پخش كنند نخواهند توانست كوچكترين توفيقي در پيشبرد طرح هاي خود داشته باشند.

خبر گسترش كليساهاي خانگي كه تنها 200 مورد آن در شهر مقدس مشهد پيدا شده را بايد جدي گرفت و معني جدي گرفتن هم چيزي جز اصلاح روندهايي نيست كه باورمندي اعتقادي و دينمداري را به چالش مي كشند و متزلزل مي كنند.
نظرات كاربران سايت عصر ايران در مورد اين مطلب :
 
چه كساني در كاخ ها زندگي مي كنند؟ آنان را معرفي كنيد و حساب آنان را از اكثريت رنج كشيده طلاب و روحانيون جدا كنيد عواملي ديگر نيز به خصوص در يك سال و نيم اخير وجود پيدا كرده است نترسيد بگوييد پلك چشمها را در برابر آن روي هم نيندازيد
احسنت
بساير بسيار زيبا و خواندني بود خدا كنه اونايي كه بايد بشنون گوشاشون رو باز كنن.
تنها دليلي كه تا امروز هيچ قدرت خارجي نتوانسته ايران را به زانو درآورد ايمان مردم و اسلام است واي به روزي كه اين نعمت بزرگ و اين باور انساني از نسل آينده ايران گرفته شود .
مهمترين دليل اين امر مصرع شيرين حافظ است:
. . . توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر ميكنند؟
به خبرهاي امروز در سايت عصر ايران رجوع كنيد:
1)بقايي: چه كسي صدا وسيما را تماشا مي‎كند كه ما در آن تبليغ كنيم!
2)سردار همداني به كيهان: اين چرنديات چيست؟
3)آيت‌الله علم‌الهدي: طنز صدا و سيما 1000 برابر تفسير قرآن بيننده دارد
همه اين موارد نشان ميدهد كه جوان ايراني از ريا و تزوير و دروغ پردازيهاي گوناگوني كه در سايه دين و مذهب صورت گرفته و ميگيرد متنفرند.
واقعا نقد منصفانه و به جايي بود. به قول حضرت حافظ: توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند؟
بعد از سالها كه دين فقط به شكل زباني تبليغ ميشود مردم و بالاخص جوانان چيزي جز تضاد در گفتار (برخي) راويان ديني !! و اعمالشان و روش و منش اكثر آنها در زندگي نميبينند.
آنها فقط ضربه محكمتري به تيشه اي كه ما به ريشه مان ميزنيم ميزنند.
عملكرد ناصواب برخي روحانيت بخصوص آنها كه در سياست و امور اجرايي كشور حضور دارند مهمترين عامل دين گريزي است.
نوشتاري بود دردمندانه و از سر دغدغه دين و معنويت . من كه شخصا استفاده بردم . اميدوارم به آنچه دردمندان و انديشمندان مي گويند و هشدار مي دهند توجه شود. حيف است جوانان رعناي وطن ، از اسلام پاك و ناب بي بهره باشند و سر از ناكجاآباد درآورند.
بعضي از روحانيون عزيز هم در تريبون هاي نماز جمعه حرفهاي عجيب و غريب و گاهي دور از ادب و گاهي نيز خشن و بيمنطق را مطرح ميكنند كه اين موضوع نيز در دين گريزي جوانان بي تاثير نيست
دين رو ابزار قرار دادن و سياسي كردن دين نتيجه اي جزء اين نخواهد داشت
افرين به نويسنده ي اين مطلب.
خاطره بدي كه از اون كار زشت عصر ايران در مورد استاد بزرگوار رحيم پور توي ذهنم بود كمرنگ شد
عمل سياستمداران و اقازاده ها باعث چنين چيزي ميشه
يكي از بهترين نوشته هايي بود كه تا به امروز در سايت هاي رسمي خوانده بودم. احسنت!
خداوند اجر شما را فراموش نمي كند.
مثل اينكه تن تان براي فيلتر شدن ميخارد
چرا نامي از زندگي امام خميني و خامنه اي بعنوان الگو براي جوانان نبرديد
سلام.
الان كه دارم اين مطلب رو مينويسم تاريخ 7/11ساعت 21:15.تلويزيون داره مداحي پخش ميكنه.آقاي مداح هم تمام سعي خودش رو در اشك ريختن زور بكار ميگيره ولي حاضر نيست كه احاديث امام حرف بزنه.چون اول خودشو محكوم ميكنه.اگه بخواد بگه امام صادق يه استاد و يك دانشمندو يك فيلسوف و... بود ديگه جايي براي اون نميمونه كه بخواد از همچين كسي تعريف كنه.اگه بگه حضرت علي شب تنها با پاي پياده براي ايتام غذا ميبره كه ديگه نميتونه خودش كت شلوار وكفش آنچناني با ماشين آن چناني و خدم و حشم و نوچه هاش روزگار بگذرونه.آقايون دم از اسلام و امام و ميزنند و براي يه جلسه مداحي اول بايد براشون مبالغ ميليوني حواله كنيد تا تاريخ تشريف فرمايي شون رو بگن.اينها مايه ننگ اسلام و ديدن شون باعث بريدن از اسلام ميشه
واعظان چون جلوه در محراب منبر ميلنند چون به خلوت ميرسند ا ن كار ديگر ميلنند
وقتي فلان حاج اقايي براي 10 شب سخنراني مبلغ ميليوني ميگيرد يا فلان مداح معروف اول شماره حساب خود را مشخص ميكند خوب است كه مردم همين مقدار دين هم دارند
هرچند بازگو كردنش تلخ است. اما انشالله مفيد واقع شود و مسئولان به هوش شوند
با تشكر از صراحت كلامتون واقعا كه به جا و درست بيان شده
در تركيه كه نظام لاييك دارد تمايل به دين در بين مردم بيشتر از ايران است من در سفري كه به ان كشور داشتم با چشم خود مشاهده كردم كه موقع اذان پير وجوان به مساجد ميروند عادت ادمي انست كه هر چيزي راكه بيشتر تكرار كني بيشتر از ان زده ميشود
باورم نميشه اين صحبت ها را در ايران ميشنوم...
سردبير محترم !!! اي كاش شهامت و جرات درج نظرات را حداقل در اكثر خبر هاي سايت داشتيد افسوس كه نداريد
حساب عمل هر كس تنها با خداست. هيچكس را بر ديني مجبور نميكنند يا اينكه به اجبار به خدا ايمان بياورند . از قديم گفتند حرف نيك را بشنو و عمل كن حتي اگر گوينده اش به ان عمل نكند. منتها كسانيكه دين گريزند به بهانه وصلند. و كسانيكه از ان نان ميخورند هم به ما مربوط نميشه.براستي كسانيكه نفس خود را تزكيه دهند و پاكيزه كنند رستگارند .و كسانيكه نفس خود را به گناه الوده كند زيانكارانند. بايد انسان خودش راهش را انتخاب كند.هيچ اجباري در دينداري نيست.كسانيكه دنياي عاجل را ميخواهند يا بدي را از خوبي سريعتر ميخواهند همانهايي هستند كه دوست دارند انطور زندگي بكنند.بنا به فرموده امام صادق عليه السلام جز به زبان هدايت به دينداري نكنيد.چون غير از ان نتيجه معكوس خواهد داد.چون بعضيها كلا تمايل به گناهكاري و بيديني دارند و انرا بهانه توهين به دين خدا و رسولش و ائمه اطهار ميكنند.
كاملا حرفهاي بجاييي بود. بنده زياد مسجد ميرم و با آدمهاي مذهبي هم سر كار زياد دارم. متسفانه 90% مسجدي هاي ما افراد مسن و پير هستن و جوان كمتر ديده ميشه.
دلايل بسياري باعث اين امر شده كه اگر الگوها درست نشه بدتر هم خواهد شد. در ضمن جوان امروزي بسيار فهميد تر از گذشته هست و ...
بلاشك اين دينـگريزي مردم هم كار همان سران فتـنه هست. ميگيد نه فردا معلوم ميشه.
قبل ازانقلاب اسلام گريزي نبوده چرا؟
شايد بيشتر ازآنكه حكومت ديني شده باشد، دين حكومتي شده و اينرا بسادگي در تمام دستگاههاي دولتي ميتوان ديد.
چرا از بلوكه شدن دارايي مسئولان در خارج نگرانيم؟ثروتمندهاي امروزي و آنهايي كه وامهاي كلان گرفته و كارخانه تاسيس ميكنند و وارد و صادركننده هاي انحصاريند چه كساني هستند؟
اسلام را خلاصه كرديم در حجاب و مشروب نخوردن ودوري از بي بند و باري جنسي!حال گذشته از اينكه اينها فقط در حرف بوده و عملا" بشكل وسيع درجامعه وجوددارد،تمام ابعاد ديگر اسلام را با اين بهانه رها كرده ايم.كسي از بيكاري وفقر و عواقب شوم آن در رسانه ملي صحبت نميكند.
با شعار انزجار از طاغوت انقلاب كرده وبراي حفظ مملكت اسلام ومكتب اسلام شهيد داده و جانانه دولتي را كه داعيه ذوب در ولايت دارد انتخاب نموده است واين دولت همكنون از "سردسته طاغوت"ومكتب ايراني تجليل و دفاع ميكند وموجبات خرسندي يهود را فراهم ميكنند.
از مدرك ديپلم تا دكتري،با پول بسادگي ميتوان گرفت بدون اينكه كوچكترين ارتقاء در زمينه مربوطه اهميت داشته بشد.مردم دار و ندار خود را درانواع و اقسام بي پايان موسسات الكي و بينهايت ضعيف به اصطلاح آموزش عالي،صرف اخذ مدرك ميكنند،فقير ميشوند و حين تحصيل و بعد از فارغ التحصيلي بيكار!سوادي صرفا" درجهت آمادگي بيشتر براي انحراف ديني ،اخلاقي و اعتقادي يافته اند نه بيشتر. يك جرقه كافيست! اين جرقه را هزار بار قبل از عوامل خارجي،درداخل وجامعه به هزارو يك روش ميزنند....
دركمتر از يك هفته ارز خارجي 25 درصد گران ميشود بعبارت ديگر ارزش پول وثروت هر كس 25درصدكمتر ميشود.مردم اينرا به حساب عملكرد دولت و حكومتي كه خودرا100% اسلامي ميداند ميگذارند ونتجه منطقي خود را ميگيرند.
جواني كه از دوران ابتدايي،راهنمايي دبيرستان،دانشگاه،پادگان،برنامه كودك،فيلم و سريال ،در و ديوار و....از بس توصيه هاي ناقص و رياكارانه به اسلام و دين شنيده كه عملا""دين زده" شده است با سواد ناقصترش كه نتيجه مدارك و تحصيل در دانشگاههاي آ بكي زير نظر اساتيد ي كه فقط چند سال از خود اينها جلوتر اين مسير را طي كرده اند براي موارد بالا سئوالاتي در ذهنش ايجاد ميشود و چون جوابي بدست نميآورد چون آنهايي كه مسئول جواب هستند بدنبال وام و اخذ موافقت اصولي و..غيره اند،در نتيجه درآغوش باز انواع فرق و .. مي افتند. همه مسئوليتهاي خود را رها كرده است.وا اسفا 200 كليساي خانگي در شهر مقدس مشهدالرضا(ع)؟؟؟
البته من يك پيشنهاد دارم:مسئولي در يك مصاحبه تلويزيوني ،خبر كشف 200 كليساي خانگي را تكذيب نمايد. روالي كه مردم هم تا حدودي عادت دارند درنتيجه تمام سئوالها بدون جواب در اين رابطه اتوماتيك كان لم يكن شده و همه چيز به خير خوبي پايان مي يابد.!!
با تشكر از اينكه حرف دل دردمندان را زده ايد. به نظر من تاريخ اندلس و مسلماني مردم اسپانيا در ايران در حال تكرار است. انشاا... كه ما چنين ايندهاي نداشته باشيم ..........
به نظر من بايد اين 200 كليسا كه ترويج دين كفار و مشركين رو مي ده و به احتمال زياد 200 هم نيست بلكه بيشتره،بايد نابود بشه،و سعي را اين داشته باشيم كه كه با ترويج درست و بهتر اسلام شناساندن آن به جوانان ديگر چنين اتفاقاتي هم نيفتد
طاعت آن نيست كه بر خاك نهي پيشاني
صدق پيش آر كه طاعت به پيشاني نيست (سعدي)
مسبب بيشترين انحراف در رفتار و اخلاق برخي روحانيون وپرداختن آنها به امور اجرايي و پست هاي حساس وزندگي مرفه و تجملاتي واشرافي خود وخانواده شان كه سبب ايجاد بي اعتمادي مردم شدشخصي بود كه بعد از رحلت امام (ره) محل كار شاه معدوم وپدرش را به عنوان محل كار خودش انتخاب كرد ودر توجيه شيوه زندگي اشرافي خود گفت : من زهد فروشي نمي كنم اين شيوه الگويي شد براي دنيا طلبان دين مدار ...
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر