دويچه وله : نامهاي كه به امضاي "مدرسين و طلاب قم و نجف" رسيده مدعي است، دليل سفر آيتالله خامنهاي به قم تاييد صلاحيت خود توسط مراجع و نيز گرفتن مرجعيت براي مجتبي خامنهاي است. حسن شريعتمداري از اين نامه و اهداف اين سفر ميگويد.
در آستانه سفر آيتالله خامنهاي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، به شهر قم، "مدرسين و طلاب قم و نجف" با انتشار نامهاي سرگشاده نسبت به اين سفر ابراز نگراني كردهاند. به نقل از سايت «متقن»، سفر خامنهاي به قم با هدف گرفتن تاييد مرجعيت خود توسط مراجع قم و همچنين گرفتن مرجعيت براي فرزندش، مجتبي خامنهاي، عنوان شده است. جامعه مدرسين حوزه علميه قم، زمان اين سفر را روز سهشنبه، ۲۷ مهر ۱۳۸۹ اعلام كرده است.
پيشتر محمد يزدي، رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، درباره اهميت نقش اين تشكل گفته بود: «در گذشته مرجعيت آيتالله خميني توسط جامعه مدرسين حوزه علميه قم صادر شده بود تا از دستگيري ايشان جلوگيري شود.» صحبتهاي محمد يزدي با واكنش مهدي كروبي، احمد منتظري و موسسه تنظيم و نشر آثار آيتالله خميني روبهرو شده بود. در همين رابطه با حسن شريعتمداري، فعال سياسي در آلمان و فرزند آيتالله محمدكاظم شريعتمداري، گفت و گو كردهايم. آيتالله شريعتمداري، از مراجع تقليد شيعه و يكي از امضاكنندگان تاييد مرجعيت آيتالله خميني در سالهاي دور بوده است.
دويچه وله: نامهاي از سوي "مدرسين و طلاب قم و نجف" منتشر شده و در آن دليل سفر آقاي خامنهاي به قم را تأييد مرجعيت ايشان توسط مراجع و همينطور گرفتن مرجعيت براي پسرشان، مجتبي خامنهاي، عنوان كردهاند. ممكن است توضيحي در مورد صحت و سقم اين نامه بدهيد؟
حسن شريعتمداري: گروهي كه با اسم "متقن" اين نامه را پخش كردهاند، گروهي هستند كه مدتي است وبسايتي دارند و نامههايي مينويسند و پخش ميكنند. از لحن نامه و از بيان آن معلوم است كه از روحانيون هستند. بنابراين تقريباً با اطمينان ميتوان گفت كه اينها گروهي از روحانيون هستند.
با توجه به شناختي كه داريد، فكر ميكنيد در قم بين طلاب و مراجع چه فضايي حاكم است. اين نامه و نگاهي كه اين نامه به آقاي خامنهاي دارد، بين طلاب و مدرسين قم تا چه حد طرفدار دارد؟
فضاي حاكم در قم و نجف مقداري متفاوت است. در قم تنشهاي انتخاباتي و كارهايي كه آقاي احمدينژاد و خامنهاي كردهاند، دو دستگي ايجاد كرده است. عدهاي در قم از رانتهاي اين حكومت استفاده ميكنند و از امتيازاتاش بهره ميبرند. بنابراين بدون توجه به اينكه آقاي خامنهاي چهكار ميكند، چه روشي دارد و اين روش چه عواقبي براي مملكت بهبار ميآورد، در مسيري رفتهاند كه قابل بازگشت نيست و هنوز از اين امتيازات استفاده ميكنند و آقاي خامنهاي را تأييد ميكنند.
گروه ديگري دو دل هستند. براي اينكه ميبينند جامعه به آقاي خامنهاي پشت كرده، بسياري از مقلدينشان، بسياري از وابستگاناش، ديد انتقادي دارند. گروهي از روحانيون هم بودهاند كه از اول با جمهوري اسلامي همزيستي مسالمتآميزي داشتهاند و در آن شركت نميكردند، ولي سعي ميكردند خود را حفظ كنند.
اين فضا وجود داشته، اما امروز تشديد شده، بهخاطر اينكه آقاي خامنهاي ديگر آقاي خامنهاي قبل از انتخابات نيست.
در صحبتهايتان اشاره كرديد كه تحليلتان اين است كه هدف آقاي خامنهاي به قم بيشتر تأييد خودشان توسط مراجع است. اما در اخبار و همين نامه، اينطور عنوان شده كه يكي از دلايل سفر آقاي خامنهاي به قم، گرفتن مرجعيت براي پسرشان است. اما شما فكر ميكنيد ايشان بيشتر براي تأييد صلاحيت خودشان به قم ميروند. همينطور است؟
من اينطور فكر ميكنم. پسر ايشان نسبت به پايهگان تحصيلاتاش هنوز خيلي دورتر از چنين مسئلهاي است. در قم همه اين را ميدانند و خيلي بعيد است كه مراجع حتي تحت فشار حاضر باشند جواني را كه هيچكدام از مراحل فقهي لازم را براي اينكار طي نكرده، فقط به صرف ملاحظات سياسي، يك مرجع تقليد بشناسند.
چندي پيش محمد يزدي، رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گفته بود، دادن مرجعيت به آقاي خميني توسط مراجع به اين دليل بوده كه آقاي خميني توسط ساواك دستگير نشود. لطفا درباره نقش پدرتان كه يكي از امضاكنندگان تاييد مرجعيت آيتالله خميني بوده است، بگوييد.
آنچه آقاي يزدي گفت، خلاف حقيقت است. ايشان گفتهاند كه مدرسين حوزهي علميهي قم به آقاي خميني عنوان مرجعيت دادند تا ساواك نتواند ايشان را آزار بدهد و متعرضشان بشود؛ در صورتي كه مدرسين حوزهي علميهي قم آنموقع افراد شناخته شدهاي نبودند و عدهاي به اسم "مدرسين حوزهي علميهي قم" با امضاي مخفي اعلاميههايي صادر ميكردند كه آقاي يزدي هم جزو آنان بود. آقاي يزدي آن روزها كسي نبود كه چنين كاري را بكند.
شاه موقعي ميخواست آقاي خميني را دادگاهي كند. گفته بود او را به دادگاه صحرايي تحويل ميدهد و احتمال اعدام او يا محكوم شدناش به حبس ابد ميرفت و آنطور كه شايع بود، حكم ايشان به احتمال قوي اعدام بود. پدر من در نامهاي ايشان را مرجع شناخت. بهخاطر اينكه طبق "اصل طراز" قانون اساسي سابق، مراجع مصونيت قضايي داشتند و شاه ديگر نميتوانست ايشان را محاكمه كند. آن موقع مجمع مدرسين كارهاي نبود. اين قضيهي تاريخي را بايد توضيح ميدادم.
فكر ميكنيد الآن سفر آقاي خامنهاي به قم چقدر ميتواند به آن سالها و گرفتن اعتبار از مراجع براي اهداف سياسي شبيه باشد؟
امروز آقاي خامنهاي در فضاي متفاوتي است. ايشان رهبر جمهوري اسلامي است، ولي رهبري است كه در بين خوديترين خوديها هم نسبت به صلاحيت و كارايياش شك زيادي وجود دارد. به اعتقاد من، آقاي خامنهاي با اين سفر چند هدف را تعقيب ميكند. از يك طرف، ميخواهد از مراجعي كه بهتدريج از آنها فاصله پيدا ميكند دلجويي كند و هم ميخواهد نمايش قدرتي بدهد و آنان را وادار كند كه در انظار عمومي مردم بيايند و او را تاييد كنند. همينطور ميخواهد بهتدريج، اين آرزوي ديرينه را كه وليفقيه در رأس حوزه و مراجع است، تحقق عملي ببخشد.
در حقيقت نوعي فرار به جلو است. رهبري كه امروز در صلاحيت خودش شك است، ميخواهد كارهاي ناروايي را كه در طي انتخابات و بعد از آن كرده، با واداشتن مراجع به بزرگداشت خودش، مقداري ترميم كند و شك و ترديدي را كه در هواداراناش پديد آمده، رفع كند.
البته اينكار ممكن است براي مدت كوتاهي نتيجه بدهد، ولي چون مراجع تقليد و روحانيون قم آن رابطهي قلبي را از دست دادهاند و آنها هم نسبت به كارآمدي آقاي خامنهاي و كاردانياش شك و ترديد دارند، كه آثار خود را در آينده نشان خواهد داد.
پيشتر محمد يزدي، رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، درباره اهميت نقش اين تشكل گفته بود: «در گذشته مرجعيت آيتالله خميني توسط جامعه مدرسين حوزه علميه قم صادر شده بود تا از دستگيري ايشان جلوگيري شود.» صحبتهاي محمد يزدي با واكنش مهدي كروبي، احمد منتظري و موسسه تنظيم و نشر آثار آيتالله خميني روبهرو شده بود. در همين رابطه با حسن شريعتمداري، فعال سياسي در آلمان و فرزند آيتالله محمدكاظم شريعتمداري، گفت و گو كردهايم. آيتالله شريعتمداري، از مراجع تقليد شيعه و يكي از امضاكنندگان تاييد مرجعيت آيتالله خميني در سالهاي دور بوده است.
حسن شريعتمداري: گروهي كه با اسم "متقن" اين نامه را پخش كردهاند، گروهي هستند كه مدتي است وبسايتي دارند و نامههايي مينويسند و پخش ميكنند. از لحن نامه و از بيان آن معلوم است كه از روحانيون هستند. بنابراين تقريباً با اطمينان ميتوان گفت كه اينها گروهي از روحانيون هستند.
با توجه به شناختي كه داريد، فكر ميكنيد در قم بين طلاب و مراجع چه فضايي حاكم است. اين نامه و نگاهي كه اين نامه به آقاي خامنهاي دارد، بين طلاب و مدرسين قم تا چه حد طرفدار دارد؟
فضاي حاكم در قم و نجف مقداري متفاوت است. در قم تنشهاي انتخاباتي و كارهايي كه آقاي احمدينژاد و خامنهاي كردهاند، دو دستگي ايجاد كرده است. عدهاي در قم از رانتهاي اين حكومت استفاده ميكنند و از امتيازاتاش بهره ميبرند. بنابراين بدون توجه به اينكه آقاي خامنهاي چهكار ميكند، چه روشي دارد و اين روش چه عواقبي براي مملكت بهبار ميآورد، در مسيري رفتهاند كه قابل بازگشت نيست و هنوز از اين امتيازات استفاده ميكنند و آقاي خامنهاي را تأييد ميكنند.
گروه ديگري دو دل هستند. براي اينكه ميبينند جامعه به آقاي خامنهاي پشت كرده، بسياري از مقلدينشان، بسياري از وابستگاناش، ديد انتقادي دارند. گروهي از روحانيون هم بودهاند كه از اول با جمهوري اسلامي همزيستي مسالمتآميزي داشتهاند و در آن شركت نميكردند، ولي سعي ميكردند خود را حفظ كنند.
اين فضا وجود داشته، اما امروز تشديد شده، بهخاطر اينكه آقاي خامنهاي ديگر آقاي خامنهاي قبل از انتخابات نيست.
در صحبتهايتان اشاره كرديد كه تحليلتان اين است كه هدف آقاي خامنهاي به قم بيشتر تأييد خودشان توسط مراجع است. اما در اخبار و همين نامه، اينطور عنوان شده كه يكي از دلايل سفر آقاي خامنهاي به قم، گرفتن مرجعيت براي پسرشان است. اما شما فكر ميكنيد ايشان بيشتر براي تأييد صلاحيت خودشان به قم ميروند. همينطور است؟
من اينطور فكر ميكنم. پسر ايشان نسبت به پايهگان تحصيلاتاش هنوز خيلي دورتر از چنين مسئلهاي است. در قم همه اين را ميدانند و خيلي بعيد است كه مراجع حتي تحت فشار حاضر باشند جواني را كه هيچكدام از مراحل فقهي لازم را براي اينكار طي نكرده، فقط به صرف ملاحظات سياسي، يك مرجع تقليد بشناسند.
چندي پيش محمد يزدي، رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، گفته بود، دادن مرجعيت به آقاي خميني توسط مراجع به اين دليل بوده كه آقاي خميني توسط ساواك دستگير نشود. لطفا درباره نقش پدرتان كه يكي از امضاكنندگان تاييد مرجعيت آيتالله خميني بوده است، بگوييد.
آنچه آقاي يزدي گفت، خلاف حقيقت است. ايشان گفتهاند كه مدرسين حوزهي علميهي قم به آقاي خميني عنوان مرجعيت دادند تا ساواك نتواند ايشان را آزار بدهد و متعرضشان بشود؛ در صورتي كه مدرسين حوزهي علميهي قم آنموقع افراد شناخته شدهاي نبودند و عدهاي به اسم "مدرسين حوزهي علميهي قم" با امضاي مخفي اعلاميههايي صادر ميكردند كه آقاي يزدي هم جزو آنان بود. آقاي يزدي آن روزها كسي نبود كه چنين كاري را بكند.
شاه موقعي ميخواست آقاي خميني را دادگاهي كند. گفته بود او را به دادگاه صحرايي تحويل ميدهد و احتمال اعدام او يا محكوم شدناش به حبس ابد ميرفت و آنطور كه شايع بود، حكم ايشان به احتمال قوي اعدام بود. پدر من در نامهاي ايشان را مرجع شناخت. بهخاطر اينكه طبق "اصل طراز" قانون اساسي سابق، مراجع مصونيت قضايي داشتند و شاه ديگر نميتوانست ايشان را محاكمه كند. آن موقع مجمع مدرسين كارهاي نبود. اين قضيهي تاريخي را بايد توضيح ميدادم.
فكر ميكنيد الآن سفر آقاي خامنهاي به قم چقدر ميتواند به آن سالها و گرفتن اعتبار از مراجع براي اهداف سياسي شبيه باشد؟
امروز آقاي خامنهاي در فضاي متفاوتي است. ايشان رهبر جمهوري اسلامي است، ولي رهبري است كه در بين خوديترين خوديها هم نسبت به صلاحيت و كارايياش شك زيادي وجود دارد. به اعتقاد من، آقاي خامنهاي با اين سفر چند هدف را تعقيب ميكند. از يك طرف، ميخواهد از مراجعي كه بهتدريج از آنها فاصله پيدا ميكند دلجويي كند و هم ميخواهد نمايش قدرتي بدهد و آنان را وادار كند كه در انظار عمومي مردم بيايند و او را تاييد كنند. همينطور ميخواهد بهتدريج، اين آرزوي ديرينه را كه وليفقيه در رأس حوزه و مراجع است، تحقق عملي ببخشد.
در حقيقت نوعي فرار به جلو است. رهبري كه امروز در صلاحيت خودش شك است، ميخواهد كارهاي ناروايي را كه در طي انتخابات و بعد از آن كرده، با واداشتن مراجع به بزرگداشت خودش، مقداري ترميم كند و شك و ترديدي را كه در هواداراناش پديد آمده، رفع كند.
البته اينكار ممكن است براي مدت كوتاهي نتيجه بدهد، ولي چون مراجع تقليد و روحانيون قم آن رابطهي قلبي را از دست دادهاند و آنها هم نسبت به كارآمدي آقاي خامنهاي و كاردانياش شك و ترديد دارند، كه آثار خود را در آينده نشان خواهد داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر