۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

ميرحسين موسوي سال آينده را سال صبر و استقامت نامگذاري كرد

در پي ممانعت دولت دهم از برگزاري كنگره دوازدهم جبهه مشاركت اعضاي شوراي مركزي و دفتر سياسي و تعدادي از جوانان جبهه مشاركت ايران اسلامي ديدار و تبادل نظر كردند.
متن كامل سخنان مهندس موسوي در اين ديدار به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم
تشكر مي كنم از حضور دوستان . شرايط ويژه و خاصي در كشور حكمفرماست . خيلي خوشحال مي شدم كه دوستان ديگر به ويژه دوستاني كه در بند هستند امثال آقاي ميردامادي در اين جمع بودند و از محضرشان استفاده ميكرديم .شرايط كشور را شما كه يك حزب سياسي هستيد بهتر مي دانيد . محدوديت هايي كه براي حزب مشاركت است خودتان مي دانيد . معمولا دركشورها بايد از فعاليت احزاب و تشكيلات استقبال شودتا مشكلات كشور را از طريق آنها پيگيري و با تكيه بر خرد جمعي حل و فصل كنند . در واقع تشكل هاي غير دولتي و احزاب رابط مردم و دولت هستند و به اين طريق از هيبت دولت در برابر مردم مي كاهند علاوه بر اينكه بسياري از فعاليت هاي اقتصادي – اجتماعي و... از اين طريق انجام مي شود.ويكي از نشانه ها و شاخص هاي توسعه يافتگي و پيشترفت كشورها وجود همين تشكيلات و نهادهاي مدني غيردولتي است ، حتي در كشورهايي كه نظم و نسقي دارند وجود اينها ضروري است چون بسياري از فعاليت هاي سياسي ، اقتصادي و اجتماعي از طريق اين نهادهاي مدني انجام مي گيرد در واقع وجود تشكل ها در بين مردم باعث پيشرفت مردم مي شود، و جامعه توده وار هرگز رشد مناسبي ندارد .
اين مساله در كشور ما هم بي ريشه نيست و از قديم مشابه اينگونه نهادها در جامعه ما وجود داشته و تشكل هاي كوچك محله اي داشته ايم و همين ها جامعه ما را حفظ كرده است . بطور نمونه مي توان به بافت و ساختار شهر كاشان اشاره كرد كه در درون محلاتش نهادهايي اينگونه وجود داشته و همين ها موجبات حفظ و رشد اين شهر را فراهم آورده و اين نهادها از طريق صدقات جاريه تامين مالي مي شده است يا وجود هيئت ها نمونه ديگري است ، در جامعه مدرن وجود اين نهاد ها به لحاظ شكل و محتوا گسترده تر شده و اهميت ويژه اي پيدا كرده تا به تشكيلات سياسي رسيده است . قانون اساسي ما در مورد حق تشكيل اجتماعات و احزاب وتشكل ها صراحت و تاكيد دارد . غفلتي كه هست اينكه برخي فكر مي كنند اينگونه تشكيلات تحفه اي است كه از طرف دولت به مردم داده شده است . اشكال كار اين است كه فكر مي كنيم اين تشكلات بايد توسط دولت ساخته و به مردم تحويل داده شود، در حالي كه اين يك خواست اجتماعي است و مردمي بودن آن باعث سلامت جامعه مي شود، و دولت نبايد مانع فعاليت آنها شود. مردم اگر تحت فشار نباشند و اين تشكلات مردمي امكان فعاليت داشته باشند لازم نيست مردم به خيابان ها بيايند و اگر در خيابان ها هم حق انها پايمال نشود و خشونت اعمال نشود مردم آرامش خود را حفظ مي كنند. متاسفانه در اين نه ماه تمام اين مسائل زير پا گذاشته شده و بيشترين خسارت متوجه مردم شده است به خاطر خشونت بسيار زياد خياباني. اين وضعيتي كه با آن روبرو هستيم و وضعيتي كه حزب مشاركت دارد خود دليل اعتراض مردم است و اگر به خواست و حقوق مردم شود دليلي وجود ندارد كه مردم به خيابانها بيايند يا به سمت شعارهاي تند بروند . مردم بدنبال استيفاي حقوق خودشان هستند و آنچه در اين نه ماه اتفاق افتاده است ناشي از هجمه و هجوم نيروهاي دولتي به مردم بوده و آنها از اين ناحيه خسارت بسيار ديده اند . بر راهپيمايي 25 خرداد كه در آن راهپيمايي مردم مراقب شعارهاي خود و مراقب همديگر بودند، هرچند متاسفانه حادثه تلخ آخر آن پيش آمد. اوج حضور مردم راهپيمايي در روز 25 خرداد بود كه بايد تاكيد و تكرار زيادي روي آن كرد و نگذاشت به فراموشي سپرده شود، نوع اجتماع و حركت مردم در آنروز نشانگر نظم و نشاط و مراقبت بود و مردم مراقب شعارهاي خود و مواطي همديگر بودند و متاسفانه آن حادثه تلخي كه در انتها رخ داد آنروز پرشكوه را تلخ كرد اما بايد بيش از اين به اين واقعه و روز پرداخت تا ماهيت مردمي و سبز اين جنبش براي همگان و آيندگان روشن شود . نوشتن مقالات متعدد در مورد 25 خرداد مي تواند باعث شود كه ماهيت جنبش و سرچشمه هاي آن شناسايي و بر آنها تاكيد شود. خوشبختانه اين تفكر همچنان در بين مردم باقي مانده و مردم در سطوح مختلف به آن عمق داده اند.و به رغم اتفاقات تلخي كه در اين نه ماه رخداده است روحيه مردم همانند آنروز حفظ و وجه مسالمت آميز و مدني جنبش برجسته شده و عمق گرفته است . البته اين جنبش فراز و نشيب هايي داشته اما همه لازمه جريان است و بايد هوشيارانه با آنها روبرو شويم،مخالفان اين جريان با اتهامات و برچسب زدن ها تلاش كردند سران و متفكران اين جريان و از جمله اعضاي مشاركت را به جاهايي بچسبانند كه مردم نمي پسندند،البته در اين مسير جنبش افت و خيزها و فشارهايي بوده ، كه ازجمله حزب مشاركت در معرض بيشترين فشارها بوده و نسبت هايي به آن داده شده كه نادرست و ناروا بوده است و ملت هم آنرا نمي پذيرد ،و ما نبايد در مقابل اين تهمت ها و بي اخلاقي ها حالت انفعالي بگيريم و بايد تعادل خودمان را در هرلحظه و نقطه اي در مقابل فشارها حفظ كنيم . بنده در يكي از مصاحبه ها اينرا مطرح كردم كه گروهي مي گفتند مشروطه باعث خوشحالي انگليس بوده، واز قول مرحوم آخوند خراساني گفتم كه هركاري ما بكنيم ممكن است روس ها يا انگليسي ها اظهار خوشحالي كنند و اگر اينطور باشد پس ما نبايد كاري بكنيم؟ نه ، ما بايد رفتار خود را بگونه اي تنظيم كنيم كه درست باشد و به اين اتهامات توجه نكنيم . ما نبايد بر اساس خوش حالي و بد حالي بقيه كارها و برنامه هاي خود را تنظيم كنيم، ما بايد كار خود را بكنيم . بخشي ار اين تخريب ها براي اين است كه ما را به انفعال دچار كنند و بخشي براي اينكه بين ما و مردم فاصله ايجاد كنند و نسبت به ما بد بينشان كنند. ما نبايد نسبت به اينگونه مسائل و تهمت ها و تحليل ها منفعل باشيم . اخيرا نشريه اي در نوشته اي حزب مشاركت و آقاي خاتمي و...را با اوباما و ريگي بهم وصل كرده و نتايجي گرفته است عجيب و لابد اينگونه مي خواهند برخي ها را توجيه كنند كه اينها ريشه در خارج دارند و...اما ما بايد روي اصول خودمان حركت كنيم و در دام اينها نيفتيم و در عين حال كه روي حفظ اصول و استقلال خود پافشاري مي كنيم، نبايد تعادل خود را از دست دهيم و دچار افراط و تفريط شويم. ما مي خواهيم روابط خارجي را با توجه به مصالح خويش پيش ببريم، نه اينكه در هر سخنراني براي خود كلي دشمن بتراشيم و يك دوست براي خود باقي نگذاريم. نبايد اين همه ماجراجويي كرد.يكي از نعمت هايي كه انقلاب اسلامي براي ما آورده است استقلال ماست و ما نبايد اينرا از دست بدهيم . البته ما مسائلي با جهان خارج داريم ، با آمريكا و اروپا ، اما روابط خارجي مان را بايد بگونه اي شكل دهيم كه در جهت تامين منافع و امنيت ملي و حفظ تماميت ارضي و رشد و توسعه كشور باشد و سياست خارجي ما نبايد ماجراجويانه و تنش زا باشد و ما دوستان قابل اطمينان و همراهي در شرايط سخت نداشته باشيم .ما نبايد اين حالت تعادل را چون زير فشار هستيم از دست بدهيم . حقيقت اين است كه در چند سال اخير مدام از حربه ارتباط با بيگانه براي انفعال و سركوب مردم و نيروهاي متفكر جامعه استفاده شده و اين بايد روشن شود .
اطلاعات رسيده بما مي گويد كه مخالفان راجع به وقايع و جريانات پس از انتخابات يك افسانه ساخته اند و ظاهرا خودشان هم اين افسانه را باور كرده اند و افراد و احزاب را با قلب اطلاعات در جايگاه هايي كه مي خواهند مي نشانند، در اين داستان براي هركس و هر حزب يك نقش قائلند، يك تصويري از حركت هاي مردمي و جنبش مي سازند اما همه ابعاد اين افسانه بايد باز و شكافته شود . تصويري از ماهيت جنبش سبز و حركت مردم ساخته اند كه نادرست است و البته مي خواهند از اين تصوير ساخته شده براي توجيه مراجع و روحانيون و متدينين و...استفاده كنند و در اين تصوير نقشي هم براي احزاب و گروهها قائلندكه اينها را وابسته به خارج نشان دهند . در برگه هاي تبليغاتي كه روز 22 بهمن توزيع مي شد تحليلي برهمين مضمون ارائه شده بود و اين نشان مي دهد كه اينگونه تحليل ها پشتوانه در برخي جاها دارد ! اين كارها و رفتار ها مبتني بر تحليل هايي است كه در پس پرده انجام مي دهند و علاوه بر اين يك باور نسبت به دورغ هايي كه گفته اند و داستان هايي كه گفته اند در ذهنشان به وجود آمده است . آنچه ما بايد انجام دهيم اينكه تلاش كنيم نشان دهيم كه اين حركت و جنبش يقينا وابسته به بيگانه نيست، منافاتي با دين ندارد، در راستاي زنده كردن قانون اساسي و احيا اسلام رحماني است. ما بايد ريشه هاي حركت مردم و جنبش سبز را نشان دهيم و اينكه ريشه اين حركت در انقلاب اسلامي و حتي قبل از آن در جنبش مشروطيت است و اين حركت مخالف با اسلام نيست و برآمده از باورهاي ديني مردم و ظلم ستيزي آنهاست . برآمده از قانون اساسي ماست كه ميراث گرانسنگ انقلاب و خونبهاي هزاران هزار شهيد است . اين ميثاق ملي مجموعه و منظومه اي بهم پيوسته از اصول است كه با هم معنا دارد و مردم به اين مجموعه راي داده اند و همه آنها بايد با هم اجرا شود نه اينكه بخشي از آن را برداريم و سوء استفاده كنيم و به بخش هاي ديگر هيچ توجهي نكنيم . مردم به همه اين اصول راي داده اند و همه آن را ميثاق مي دانند و هر نوع كم رنگ كردن بخشي از اصول لطمه هاي بزرگي را در پي دارد. جلوگيري از برگزاري كنگره يك حزب قانوني قطعا لطمه به اين قانون و ميثاق است، خراشي براين ميثاق ملي و صورت نظام است و همه اينها بايد براي مردم توضيح داده شود . در اين شرايط همه ما بايد بايد از تكيه بر نخبه ها فراتر رويم و به گروههاي مرجع ديگر و تاثير گذارجامعه متوجه شويم ، بايد به سمت معلمان ، كارگران و اقشار مختلف برويم و مسائل را براي آنها توضيح دهيم و اگر فراگيري هرچه بيشتر امواج حق خواهي رامي خواهيم بايد اين ندا به گوش همه اقشار جامعه برسد .
نكته ديگر استفاده از روحيه مذهبي مردم است و بايد به گرايش مذهبي مردم توجه تام داشت . ما همه مذهبي هستيم، اما صرف اينكه مذهبي هستيم كافي نيست، تبليغات پر شدتي كه در جامعه براه انداخته اند برخي ها را دچار ترديد كرده است به طوري كه گاهي من با برخي افراد روحاني و مذهبي كه به خوبي من را مي شناسند صحبت مي كنم گمان مي كنند كه پشت پرده اتفاقاتي افتاده و ماتغيير كرده ايم، اما وقتي با آنها صحبت مي كنم و توضيح مي دهم آرام مي شوند . ما بايد مردم را توجيه كنيم كه اينگونه نيست و اينها دروغ و تهمت هايي بيش نيست . ارتباط با مراجع و روحانيت بايد بيشتر و قوي تر شود، حداقل با ان بخشي كه آمادگي ذهني داردو دلسوز است. بايد آنها را با اهداف جنبش آشناتر و نزديك تر كرد، در راهپيمايي ها هم بعضي از روحانيون شركت مي كنند ولي باز هم لازم است كه اين ارتباطات بيشتر شود. اين مي تواند خنثي كننده افسانه آنها باشد. در ذهن مردمي كه اطلاعاتي ندارند بعضا اين افسانه مي نشيند. اگر جنبش بخواهد پيش برود و عقبگرد نداشته باشد بايد دامنه اهدافش را در بين مردم توسعه داد، هم در ميان اقشار مختلف مردم و هم در شهر هاي مختلف، بايد مسائل اقتصادي را برا ي مردم توضيح داد، بايد به مردم نشان دهيم كه براي كم شدن فشار اقتصادي، براي ثبات زندگي، براي كاهش طلاق و بسياري مشكلات ديگرو كاهش اسيب هاي اجتماعي بايد به اصول قانون اساسي برگشت. اين را مردم بايد حس كنند. نبايد حس كنند اين جنبش فقط در راي مردم خلاصه شده است و تنها خشم ناشي از پايمال شدن راي شان است. بايد ايران پيشرفته و سعادتمند را با اهداف جنبش پيوند دهيم و يكي كنيم و به مردم نشان دهيم.
سال آينده سال صبر و استقامت ماست و نبودن دوستاني امثال آقاي ميردامادي در ميان ما خسارت است اما در بند بودن همين ها اثراتي دارد كه قابل مشاهده است . بنظرم زندان ديگر خاصيت و اثر خود را در مقابله با جنبش سبز از دست داده است . بارها در اين هشت نه ماه گذشته فرصت هايي پيدا شده كه دعا مي كردم اينها زنداني ها را آزاد كنند ، روزنامه ها را آزاد كنند ، اما اينگونه نشد و مديريت اين تحولات انجام نشد . قطعا اگر روزنامه ها و رسانه هاي كشور محدود نبودند اقبال مردم به رسانه هاي خارجي كمتر مي شد . اگر اينها تدبير داشته باشند راه حل مسائل و مشكلات كشور از لشكر كشي و پادگاني كردن جامعه نمي گذرد ، راه حل در آزادي هاي قانوني است . اگر روزنامه ها رانبسته بودند، اگر محدوديت ايجاد نكرده بودند، اگر فضا را كمي باز گذاشته بودند، مردم خيابان ها را خالي مي كردند، اگر اين آزادي هاي حداقلي را داده بودند هم دولت قوي تر بود هم مجلس و در مجموع اركان قوي تري داشتيم. البته اين آزاديها براي صاحبان قدرت محدوديت ايجاد مي كند اما اين بنفع نظام و كشور است و اركان نظام هم در سطح ملي و بين المللي قدرتمندتر مي شوند . اين ناراحت كننده است كه قوه قضاييه كه قرار بود مستقل باشد و هيچ كس نتواند برآن اعمال نظر كند، اكنون چنين وضعي داشته باشد كه اطلاعات و سپاه به او دستور دهند كه كي را بگير، كي را ازاد كن، فلان حكم را بده... در اوايل انقلاب شوراي عالي قضايي براي همين تشكيل شد كه كسي نتواند به قوه قضائيه دستور دهد و متاسفانه اين وضعيت تغيير كرد . نه اينكه قاضي دلسوز نداشته باشيم و اتفاقا همان قاضي هاي دلسوز و شريف بيشتر اين ظلم را لمس مي كنند و رنج مي برند. قضات شريف و دلسوز زيادي در اين قوه وجود دارند اما بازتاب بيروني اينگونه نيست . به هرحال اميدواريم چرخشي در راستاي اهداف جمهوري اسلامي در مجموعه حاكم ايجاد شود. و در خود نظام و حكومت چرخشي متناسب با قانون اساسي در اداره امور ايجاد شود و فضاي آزادي بوجود آيد تا در سايه آن مسائل و مشكلات كشور و بحران حادث حل شود . احساس من نسبت به آينده اين است كه حركتي كه آغاز شده برگشت ناپذير است، ما هيچ وقت به يكسال گذشته بر نخواهيم گشت، اين تغيير ايده ها را بايد غنيمت شمرد. من به آينده بسيار اميدوارم، بايد به مردم صبر و اميد را منتقل كرد، صبر در معناي ايماني آن، اين جنبش چيزي براي خود نمي خواهد، آزادي و بهروزي و سعادت و پيشرفت مردم را مي خواهد وقطعا به آن دست خواهد يافت . حركت بعد از انتخابات و خود انتخابات مردم را به حقوقشان آگاه كرد، بايد مردم را به صبر و استقامت دعوت كرد، سال آينده را بايد سال صبر و استقامت بدانيم و بناميم. سال استقامت بر اهداف جنبش سبز تا به نتيجه رسيدن .
در ابتداي اين ديدار آقاي كاشفي مسئول ستاد برگزاري كنگره مشاركت گزارشي از اقدامات انجام شده براي برپايي اين كنگره و ممانعتي كه از سوي وزارت كشور و اطلاعات در اين باره به عمل آمد ،داد و با يادبودي از اعضاي در بند مشاركت و ديگرافرادي كه بدليل همراهي با جنبش سبز در زندان بسر مي برند و آرزوي آزادي همگي آنها در آستانه نوروز و سال جديد ، از مهندس موسوي بواسطه پايداري و همراهي اش با جنبش سبز تشكر و قدرداني كرد و از او خواست همچون گذشته در نيروبخشي و خط دهي ياريگر افراد و گروههاي جنبش باشد . پس از سخنان مهندس موسوي نيز افراد حاضر به بيان نظرات و ديدگاههاي خود در باره شرايط حادث و اينكه براي پيشبرد و موفقيت هرچه بيشتر جنبش سبز چه بايد كرد به بحث و تبادل نطر با مهندس پرداختند و همگي براين موضوع توافق داشتند كه سال آينده بدليل مسائل سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و بين المللي سالي سرنوشت ساز براي كشور به شمار مي رود و بايد آنرا سال صبر و استقامت براي پيروزي جنبش سبز قلمداد داد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر