۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

آقاي جنتي ، از هم اكنون در انتخابات آينده را تخته نكنيد!

سايت عصر ايران مي نويسد :
عصر ايران -  آيت الله احمد جنتي امام جمعه موقت تهران در خطبه هاي اين هفته نماز جمعه ، درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات آينده انتقادات صريحي مطرح كرد و نسبت به اعلام شروط  سيد محمد خاتمي رييس جمهوري پيشين كشورمان درباره حضور اصلاح طلبان در انتخابات آينده مجلس گفت :‌ "وقاحت هم حدي دارد ". وي همچنين خطاب به اصلاح طلبان و از زبان مردم افزود كه " مردم به  شما راي نمي دهند ".

آقاي جنتي همچنين هفته گذشته اعلام كرد كه نيازي به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نيست .

اين گونه اظهارات از زبان فردي كه بيش از 20 سال در جايگاهي تكيه زده كه مسئوليت شناخت قوانين و انطباق آن با قانون اساسي را دارد و نيز بر انتخابات مختلف كشور نظارت موثر و "استصوابي " دارد ، محل تامل است :‌

1-  تجربه انتخابات مختلف در سال هاي گذشته نشان مي دهد كه مجموعه اصلاح طلبان در انتخابات مختلف همواره رأي داشته است، وانگهي اصلاح طلبان همواره در سال هاي اخير " رد صلاحيت " هاي نامزدهاي اصلاح طلب از سوي شوراي نگهبان و عدم امكان رقابت برابر با اصولگرايان را به عنوان يكي از موانع اصلي مشاركت سياسي برابر خود با اصولگرايان مطرح كرده و معتقدند كه امكان رقابت برابر از آنها سلب مي شود . مثلا در انتخابات مجلس هشتم كه به پيروزي طيف اصولگرايان  انجاميد ، اصلاح طلبان تنها در حدود 100 كرسي مجلس امكان رقابت با اصولگرايان را داشتند و از همين ميزان كرسي ، اين طيف سياسي موفق به كسب حدود 50 كرسي شدند .

2- اگر عدم راي آوردن يك حزب يا جريان سياسي زمينه اي براي حذف آن از صحنه سياسي كشور باشد ، در اين صورت بايد چرخه رقابت سياسي در كشور يك بار و براي هميشه در اختيار جريان پيروز قرار گيرد و اين مساله با ذات دموكراسي و گردش مسالمت آميز قدرت در تعارض مي باشد. در همه كشورهاي دنيا ممكن است يك جريان يا حزب سياسي در چند انتخابات مختلف بنا به دلايل مختلف شكست بخورد ، اما اين مساله نه تنها به حذف آن جريان از سپهر سياست كشور نمي انجامد بلكه حزب يا جريان سياسي شكست خورده به عنوان مجموعه اپوزيسيون همچنان در عرصه سياست نقش آفريني مي كند تا زماني كه بار ديگر اقبال عمومي به سمت آن حزب يا جريان تعلق بگيرد .

به عنوان مثال  اگر قرار بود كه شكست انتخاباتي يك جريان سياسي زمينه حذف آن جريان را فراهم كند در آن صورت بايد اصولگرايان پس از انتخابات دوم خرداد 1376 ، انتخابات شوراها در 1377 ، انتخابات مجلس ششم در 1378 و انتخابات دور هشتم رياست جمهوري در 1380 ، از گردونه رقابت سياسي حذف مي شدند چرا كه در اين 4 انتخابات متوالي اصلاح طلبان با فاصله بسيار ، موفق به شكست اصولگرايان شدند ، اما ديديم و ديديد كه چنين نشد و اصولگرايان از زمان انتخابات دور دوم شوراها در زمستان 1381 خود را بازيافتند و همين پيرزي زمينه اي براي كسب پيروزيهاي بعدي شد .

حال چه ضمانتي وجود دارد كه اصولگرايان در انتخابات بعدي هم  با اقبال عمومي مواجه شوند ؟ چرا كه تجربه دموكراسي در كشورهاي مختلف نشان مي دهد كه حزب يا ائتلاف پيروز پس از مدتي جابجا مي شود و اين جابجايي به اين معنا است كه مردم براي هميشه با حزب يا ائتلاف پيروز عقد اخوت نبسته اند و به محض مشاهده اشكالات و سوء تدبيرها در يك جريان سياسي ، راي خود را از آن جريان دريغ كرده و به حزب يا جريان رقيب راي مي دهند.

3- سخنان دبير محترم شوراي نگهبان با فلسفه وجودي انتخابات در تعارض است ، چرا كه هيچ فرد يا جرياني نمي تواند پيش از برگزاري يك انتخابات با بيان اين مساله كه " شما راي نمي آوريد و مردم به شما راي نمي دهند " جريان رقيب را از ميدان به در كند ، در اين صورت چه نيازي به برگزاري انتخابات مي ماند و اگر قرار باشد با حرف يا اظهار نظر يك نفر يا گروه براي انتخابات تعيين تكليف شود ، چرا وقت و هزينه كشور هفته ها و ماه ها صرف مي شود تا در روزي خاص مردم به پاي صندوق هاي راي بيايند و نظر خود را اعلام كنند ؟ اگر قرار است مردم به يك جريان سياسي نه بگويند و افرادي همچون دبيرشوراي نگهبان به اين مساله علم و آگاهي دارند ديگر چه نيازي به صرف دهها ميليارد تومان هزينه براي برگزاري انتخابات مي ماند ؟

4- اصلاح طلبان نيز همچون اصولگرايان يك جريان سياسي ريشه دار در كشور هستند كه حذف كلي آنها نه تنها كمكي به كشور نمي كند بلكه تبعات منفي آن به مراتب بيش از دستاوردهاي آن است . حذف اصلاح طلبان يعني حذف درصد قابل توجهي از مردم كه ثابت شده است در انتخابات ادوار مختلف بنا به دلايل گوناگون به اين جريان راي مي دهند و هيچ تضميني وجود ندارد كه اين دسته از مردم با حذف اصلاح طلبان از انتخابات به پاي صندوق هاي راي بيايند و اين مساله يعني كم رونق كردن انتخابات و محروم كردن درصد قابل توجهي از مردم از امكان مشاركت سياسي در تعيين سرنوشت كشور.

آيا آقاي جنتي راضي مي شوند كه درصد قابل توجهي از مردم در انتخابات آينده مجلس شوراي اسلامي پاي صندوق هاي راي نيايند؟

و در خاتمه اينكه آيت الله جنتي به واسطه جايگاه خود بايد مواضع فراجناحي داشته باشند تا مردم و نخبگان سياسي كشور به اين باور برسند كه ايشان و همكاران ايشان در شوراي نگهبان له يا عليه هيچ جريان سياسي نبوده و تنها بر مبناي قانون اساسي فعاليت و اظهار نظر مي كنند و همه كساني كه در چارچوب قانون اساسي در كشور فعاليت مي كنند ، صرف نظر از اصولگرا ، اصلاح طلب يا مستقل بودن امكان حضور در رقابت هاي سياسي را دارند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر