۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه

ميرحسين موسوي : دروغها و تهمتها نشان داد كه اسلام آقايان چگونه اسلامي است

كلمه: اقتدارگرايان در ده روز نخست دي ماه، با لحني عصبي و تهاجمي تر از قبل به تخريب شخصيت هاي جنبش سبز پرداختند. آن‌ها در اين روزها با موجي از شعار و توهين در قالب سخنراني، مصاحبه، يادداشت و … عليه هواداران جنبش سبز و همچنين ميرحسين موسوي، كروبي و خاتمي به ميدان آمدند. تا جايي كه صدا و سيما در بخش‌هاي مختلف خبري خود شعار مرگ بر خاتمي، موسوي و كروبي را به وضوح پخش كرد. هواداران دولت حتي خود را به جاي خدا و ائمه معصوم نيز نشاندند و عنوان كردند كه موسوي و خاتمي و كروبي توسط خدا هم بخشوده نخواهند شد. آن‌ها در مقام داوري تا جايي پيش رفتند كه مدعي شدند ميرحسين موسوي، نخست وزير هشت سال دفاع مقدس، روز قيامت و اسلام را باور ندارد. ميرحسين موسوي اما در برابر اين همه توهين و ناسزا فقط سكوت كرد. بسياري از هواداران جنبش سبز در اين مدت پرسيده اند كه چرا موسوي در برابر اين تهاجم وسيع موضعي نگرفته است؟خبرنگار كلمه به همين مناسبت در گفت و گويي كوتاه پرسش هايي را در اين مورد با وي مطرح كرده است.
موسوي در پاسخ به سوالات كلمه، راه و روش تبليغاتي اقتدارگرايان را متعلق به دوران قديم دانسته و گفته است «آنها از شگردهايي استفاده مي كنند كه در رژيم هاي توتاليتر، شبيه شوروي دوران استالين و يا روماني زمان چائوشسكو، استفاده مي شد.» وي ضمن بي اثر خواندن اين تبليغات گفته است «اين ده روز فرصت خوبي براي شناخت ملت ما از ماهيت اين آقايان بود. اين همه دروغ و تهمت نشان داد كه اسلام حضرات چگونه اسلامي است.»
موسوي در اين مصاحبه يك بار ديگر بر  مطالبات بيانيه هفدهم خود تاكيد كرده و خطاب به اقتدارگرايان اعلام كرده است: «شما امثال بنده را نديده بگيريد و خودتان بي اعتنا به ما زندانيها را آزاد و اعلام كنيد كه پايبند به همه اصول قانون اساسي هستيد و رسانه ها را آزاد كنيد، انتخابات آزاد غير گزينشي داشته باشيد. خواهيد ديد افق روشن خواهد شد… اگرنه سركوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.»
متن مصاحبه خبرنگار كلمه را با ميرحسين موسوي مي خوانيد:
در هفته هاي اخير، اقتدارگرايان هجمه تبليغاتي بي سابقه اي را عليه شما و جنبش سبز انجام دادند، اما شما در برابر اين هجوم سكوت كرديد و موضعي نگرفتيد. دليل اين سكوت چيست؟ انتظار خيلي از طرفداران جنبش سبز اين بود كه شما در برابر اين همه تهاجم چيزي بگوييد.
بنده قصد پاسخ داشتم اما انتشار نامه برادر عزيزم آقاي كروبي مرا منصرف كرد. نگاه ايشان دليل بسياري از اين بداخلاقي ها را روشن مي كند. دليل دوم سكوتم آن بود كه تبليغاتي از اين قبيل متعلق به دوران قديم است و از شگردهايي استفاده مي كند كه در رژيم هاي توتاليتر شبيه شوروي دوران استالين و يا روماني زمان چائوشسكو استفاده مي شد. كساني كه اين تبليغات را سازمان دادند نه جامعه خودمان را مي شناسند و نه دركي از فضاي متحول بين المللي دارند. آنها در فضاي قبل از گسترش تكنولوژي ارتباطات زندگي مي كنند.
ارزيابي شما از ده روز تهاجم كه عليه شما و ديگر شخصيت هاي جنبش سبز صورت گرفت، چيست؟ چقدر تبليغات اقتدارگرايان را اثربخش مي دانيد؟
به دلايلي كه در پاسخ به سوال قبلي گفتم اين تبليغات نه تنها كم اثر بود بلكه بدليل محتويات غيرمنصفانه خود اثر عكس داشت. اين ده روز فرصت خوبي براي شناخت ملت ما از ماهيت اين آقايان بود. اين همه دروغ و تهمت نشان داد كه اسلام حضرات چگونه اسلامي است. تعجب آور هم نبود ما همه پيشنمازي را مي شناسيم كه گفت امريكا از طريق عربستان يك ميليارد دلار به ما كمك كرده و قول پنجاه ميليارد ديگر را بعد از پيروزي داده است و هنوز اين آقا عليرغم اين بهتان و دروغ، موقعيت رسمي خود را حفظ كرده است. به همين دليل، اثرات اين تبليغات خارج از عرف توام با فحاشي هاي سخيف و تهديد، بيشتر از آنكه به جنبش رو به گسترش سبز لطمه بزند، حقانيت و سرزندگي جنبش سبز را نشان داد.
اينها نمي توانند درك كنند وقتي كسي كه به خاطر يك كبك يك انسان محترم را به قتل رسانده ادعا كند شخص عالمي مثل آقاي خاتمي قرآن را نمي فهمد و يا در سايتهاي خود، دادستان انقلابي و مورد اعتماد امام را جاسوس شوروي و قرآن پژوه مبارزي چون خانم رهنورد را با تهمت هاي مضحك، همكار خانواده مطرود رژيم پهلوي، و بنده و ايشان را به نقل از يك نويسنده درگذشته، كه از ترس مردم به اروپا گريخت و در آنجا فوت كرد، فراماسون مي نامند، مردم چگونه با اين ادعاها روبرو مي شوند. اينها روي گوبلز را در جعل و دروغگوئي سفيد كرده اند و تهمت و دروغ را جزئي از ديانت متحجرانه و توام با خرافات خود قرار داده اند. البته يك نكته ظريف ديگر نيز وجود دارد كه دستپخت اين چنين شور از آب در مي آيد و آن اعتقاد ريشه اي بخشي از حاكميت به خس و خاشاك و بزغاله و گوساله بودن ميليونها نفر از مردم اين كشور است. يكي از دلايل دليري اينان براي گفتن دروغهاي بزرگ همين نگاه به ملت است. آنها هنوز باور به شعور ملت ندارند و متاسفانه در خلوت خود حتي از تصور حقوق شهروندي براي همه مردم و كرامت ذاتي براي همه انسانها وحشت مي كنند.
در مهديه تهران و برخي تريبون هاي ديگر خطاب به شما و آقاي كروبي و ديگر شخصيت هاي جنبش سبز گفتند كه شماها عددي نيستيد. شما چه نظري درباره چنين اظهار نظري داريد؟
اتفاقا اين سخن كاملا درست است. نه بنده و نه كروبي نگفته ايم عددي هستيم. در احوالات شيخ ابوسعيد ابوالخير آمده است عالمي كه با شيخ احساس رقابتي داشته كسي را پيش او مي فرستد كه من مثل يك فيل هستم و شما مثل يك پشه و شيخ جواب مي دهد كه به او بگوئيد «ما هيچ نيستيم و آن پشه هم تو هستي». البته ما در مرتبه شيخ نيستيم ولي با تاسي به او مي گوييم ماها عددي نيستيم. ولي اين دليل نمي شود كه شما حقوق مردم را ضايع كنيد و ميثاق ملي را تا اين اندازه خوار كنيد.
شما شبيه اين مضمون را در بيانيه هفده، كه پس از وقايع عاشوراي تهران صادر كرديد، نيز يادآور شده ايد. آيا همچنان بر همان خواست ها تاكيد مي كنيد؟
بله. بنده در اطلاعيه ۱۷ گفتم شما امثال بنده را نديده بگيريد و خودتان بي اعتنا به ما زندانيها را آزاد و اعلام كنيد كه پايبند به همه اصول قانون اساسي هستيد و رسانه ها را آزاد كنيد، انتخابات آزاد غير گزينشي داشته باشيد. خواهيد ديد افق روشن خواهد شد. اگرنه سركوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد. اين نوع تبليغات دروغ و ناشيانه كه همزمان با ادامه سركوب و دستگيريها انجام مي گيرد جز آنكه مردم را روز به روز بيشتر از اصلاح در چهارچوب قانون اساسي مايوس سازد فايده اي نخواهد داشت.
دبير كل موتلفه گفته است كه شما يعد از انتخابات، در ملاقات با هيئتي با شمارش بخشي از آرا موافقت كرديد و بعدا با ملاقاتهائي كه با اعضاي مشاركت و مجاهدين انقلاب داشته ايد آنها شما را از اين توافق قبلي منصرف كرده اند. آيا درست است؟
متاسفانه دبير كل جديد موتلفه پختگي لازم را ندارد. درمورد اين ادعا بنده آن را تكذيب مي كنم. در آن جلسه، آخرين حرفي كه  زدم «قبول حكميت» بود و اگر شركت كنندگان در آن جلسه به حافظه خود رجوع كنند، بنده حتي چند نام را به طور مثال براي چنين هيئت حقيقت يابي مطرح كردم. بدترين بخش ادعاي ايشان تهمتي است كه به دو گروه سياسي معتبر كشور زده اند، در حالي كه اعضاي اصلي آنها در بند هستند.
البته علاوه بر ايشان براي چندمين بار يكي از وزراي زمان دفاع مقدس با استناد به يك نشريه غربي به صورت ترجيع بند نقل قولي از بنده مي كند كه با توجه به خدمات ايشان به بهداشت كشور تا كنون صبر كردم كه چيزي نگويم. بنده تعجب مي كنم ايشان كه ادعاي مسلماني دارد، عليرغم اين همه مدرك و سند و سخنراني و اطلاعيه هاي بنده و بحثي كه يك بار با ايشان كردم به قول يك نشريه آمريكائي تكيه مي كند و از آن فراتر مي رود و برخلاف گفته ها و كردار قديم خود در مورد گذشته سياسي اينجانب به قضاوت مي نشيند. مگر انكه بگوئيم در آن موقع تظاهر مي كرده است.
با توجه  به اينكه فشار و تبليغات عليه جنبش سبز در ماههاي اخير افزايش يافته است. وضعيت جامعه و جنبش سبز را در اين شرايط چگونه ارزبابي ميكنيد؟
بله. حجم تحريف و دروغ و تهديد بالارفته است. اعدام هاي فله اي و محكوميتهاي عجيب و غريب ظالمانه هم براي كمك به مرعوب كردن بكار گرفته مي شود. مهمتر، گسترش فرهنگ اعتراف گيري و تواب سازي است كه از درون زندانها به فضاي سياسي بيرون منتقل شده است. بر اساس اين فرهنگ، شما اگر مي خواهيد پست خود را حفظ كنيد و يا انتخاب شويد و يا در معاملات بزرگ و كوچك سهيم شويد و يا با آرامش از دست و زبان بد اخلاقان زندگي كنيد، بايد فهم و بصيرت لازم را براي محكوميت منتقدان و معترضان جنبش سبزداشته باشيد. آنها حتي از حوزه ها و مراجع عظام نگذشته اند و ما شاهد فشارها و جسارتها و اهانتهاي گوناگون عليه روحانيت و مرجعيت هستيم. غافل از آنكه داخل همين خانواده هاي دست اندر كاران، توجه به خواستهاي مطرح شده درجنبش سبز در حال گسترش است. چرا كه اين مطالبات مطابق با حقوق مردم و ميثاق ملي ماست.
مردم ما خاطرات خوشي از اعتراف گيري و تواب سازي و مداهنه و تهمت و دروغ ندارند. اين ترفندها در ماه دي به ضد خود تبديل شد. تمام اين تمهيدات و اقدامات به خوبي نشان مي دهد كه جنبش سبز در حال پيشرفت است و انشالله با شركت همگان اين روند تا رسيدن به اهداف مطرح شده در جنبش سبز ادامه خواهد يافت. ما  اعتقاد داريم كه: «فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس فيمكث في الارض»، كف ها به كناري رفته و محو ميشوند، ولي آنچه براي مردم سودمند است باقي مي ماند.
گر چه اين حجم تهمتها و افتراها و دروغ زني و  وارونه نمايي در نهايت برملا خواهد شد اما به هر حال  نمي توان حجم تبليغات رسانه هاي  حكومتي  با بودجه هاي  نجومي را، كه به قبضه جناح خاصي در آمده، ناديده گرفت. به نظر شما چه طور مي توان بر اين تفرقه افكني ها در جامعه و در ميان خانواده ها فائق آمد؟ جنبش سبز چه طور مي تواند در جهت پوشاندن و كم كردن شكاف هاي مختلفي كه ممكن است  روزبه روز در اثر سوء تدبير و سوء نيت اقتدارگرايان بيشتر و بيشتر شود گام بردارد و وحدت ملي را در برابر تفرقه افكني هاي دولتي حفظ كند؟
به نظرم استراتژي اصلي بايد همان آگاهي بخشي و راهكار اصلي  همان هر شهروند يك رسانه باشد. كارهاي به ظاهر ساده اي مثل تكثير روزنامه ها و نامه ها و بيانيه ها، تكثير سي دي از عكس ها و فيلم هاي وقايع پس از انتخابات و … امروزه عمق نفوذ خوبي پيدا كرده اند و به دورترين نقاط هم رسيده اند. لشگر پرشمار آگاهي بخشي و اطلاع رساني از دل وسايل ساده اي كه عصر اطلاعات در اختيار آنها گذاشته است موثرترين شيوه ها را با خلاقيت خود براي رساندن پيام حقيقت پيدا كرده و مي كند.
اما در كنار تلاش براي گسترش آگاهي ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقايق، نبايد خاطره بحثها و گفتگوهاي صميمانه روزهاي انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم كه چه طور پيش از آن كه مداخله هاي به اصطلاح امنيتي فضاي گفتگوي مدني را به آشوب بكشد و صداي بحث و گفتگو را خاموش كند، شنيدن صداي همديگر را در گفتگوهاي انتخاباتي تجربه و تمرين مي كرديم. نبايد زنجيره سبزي كه تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال شهر و كشور به هم پيوند مي داد و زيستن در كنار هم را به ما مي آموخت فراموش كنيم. اين خاطرات گرانبها درس ها و الگوهاي ارزشمندي براي امروز ما نيز مي توانند باشند. امروز هم بايد تا آنجا كه مي توانيم با زنده نگاه داشتن فضاي بحث و گفتگوي ملي، تحمل و مداراي يكديگر را تمرين كنيم و نظرات و آراء همديگر را بشنويم تا بر شكافهاي تحميل شده از سوي رسانه هاي رسمي غالب شويم. سبز بودن ما به اين معنا نيست كه مي خواهيم همه را به رنگ خود در آوريم و يك رنگ كنيم، آن طور كه انحصارطلبان و اقتدارگرايان براي همه رنگ و راي خويش را تجويز مي كنند. سبز بودن زيستن در كنار يكديگر با درك تفاوت ها و اختلاف آراء و نظرات و سلايق يكديگر است. اگر اقتدارگرايان و رسانه هاي شان مي كوشند ترك هاي ايجاد شده در خانواده ها و جامعه را پررنگ كنند، ما بايد بكوشيم با پذيرفتن اين اختلاف ها نسخه اي براي زيستن مسالمت آميز در كنار يكديگر ارائه كنيم.  آگاهي بخشي در عين مسالمت،  موثرترين سلاح عليه خشونت و پراكندن بذر هاي تفرقه و جهل است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر