۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

ری شهری سبز می شود

"محمدی‌ری‌شهری روز شنبه در مراسم توديع خود و معارفه حجت‌الاسلام قاضی‌عسکر گفت: «بايد علاقه‌مندان به رهبری اضافه شوند، اين هنر نيست که دوست را تبديل به دشمن کنيم بلکه هنر آن است که مخالف را تبديل به دوست کنيم. اين هنر نيست که از يک خانواده شهيد کودتاچی بسازيم بلکه هنر آن است که از يک کودتاگر شهيد بسازيم». اشاره او احتمالا به فرزندان خانواده‌های مطرحی از جمله بهشتی، همت و باکری بود که به منتقدين نظام پيوسته‌اند..." «خودنويس»

دور نيست که ری شهری هم سبز بشود و ما سنگ او را هم به سينه بزنيم و بر مظلوميت اش اشک بريزيم. وقتی سازش باشد، چرا با ری شهری نباشد. مگر ديگران کم تر از او دست شان به خون ملت آلوده بوده که آن ها سبز شوند و اين يکی نشود. کارنامه ی ايشان از ديگران تيره تر نيست. تا آن جا که حافظه ام اجازه می دهد، بر اساس کتاب ها و خاطراتی که خود ايشان منتشر کرده، در دوران پيش از تاسيس وزارت اطلاعات، و در مدت هفت سال و اندی نخست وزيری آقای مهندس موسوی و تحت عنوانِ وزير اطلاعات، اين کارها را در جهت حفظ و تثبيتِ "جمهوری اسلامی"ِ مورد نظر جناب مهندس موسوی انجام داده است:
- اعتراف گيری از افسران نوژه و وادار کردن آن ها به توبه.
- اعتراف گيری از صادق قطب زاده وزير امور خارجه ی پيشين.
- اعتراف گيری از مرجع تقليد شيعيان، آيت الله العظمی شريعتمداری، و وادار کردن ايشان به توبه.
- اعتراف گيری از سران حزب توده ی ايران و وادار کردن آن ها به توبه.
- ايجاد زمينه های حذف آيت الله العظمی منتظری و بيرون راندنِ ايشان از دستگاه حکومت اسلامی.
- آزار و شکنجه و اعدام هزاران زندانی سياسی.

در پاسخ به کسانی که معتقدند کسی مثل ری شهری را نمی شود "بخشيد" عرض می کنيم وقتی نخست وزير را می بخشيم چرا وزير را نبخشيم؟!

تفسير خبر کشکولی
* آيت الله محمدی ری شهری: اين هنر نيست که از يک خانواده شهيد کودتاچی بسازيم بلکه هنر آن است که از يک کودتاگر شهيد بسازيم. «خودنويس»
** حجةالاسلام حيدر مصلحی وزير اطلاعات احمدی نژاد- همکار گرامی! ما همواره مطابق نظر شما عمل کرده ايم و بعد از اين هم هر چه کودتاگر به دست مان بيفتد مطمئن باشيد شهيد خواهيم کرد.

* آيت الله خامنه ای: خواص، موضع خود را شفاف کنند «راديو زمانه»
** خواص- قربان، يک نگاهی به سايت کلمه، يک نگاهی به سايت جرس، يک نگاهی به مکتوب آقای مهاجرانی، يک نگاهی به بيانيه های اخير بيندازيد، مشاهده خواهيد کرد که شفاف تر از اين نمی شود. بيش از اين شفاف شويم مردم می فهمند هدف اصلی ما چيست می روند دنبال آلترناتيوهای ديگر و دوباره حضرت‌عالی می مانيد و حوض مبارک تان...

* سيمای حقيقی علی خامنه ای «اکبر گنجی»
** پيام به اکبر از طريق اسکايپ- اکبر جان کمی صبر کن! هنوز نتيجه ی مذاکرات پشت پرده مشخص نشده. شايد مجبور شويم دوباره در اين سيما دست ببريم...

* وقت آن است که چاقوی مرتضوی غلاف شود «راديو زمانه»
** - بعد هم مردم شمشيرشان را غلاف کنند و بروند پی کار و زندگی شان.

* راه آينده از کدام سو؟ «راديو زمانه»
** ليدر تورِ آينده- عرض کنم حضورتان، برای رسيدن به آينده، ابتدا لباس راحت می پوشيم، کفش های کتانی به پا می کنيم، يک دستمال سبز بر می داريم برای پوشاندن صورت، با خانواده خداحافظی می کنيم، به ميدان ولی عصر می رويم، رو در روی سربازان گارد می ايستيم، انگشت مان را به علامت پيروزی بالا می بريم، آن ها به ما حمله می کنند، با باتون ما را می زنند، چند تايشان هفت تير می کشند و تير در می کنند... به هر حال بايد برای رسيدن به آينده از ميان آتش جهنم و جانواران وحشتناکی مانند مرتضوی و رادان و احمدی مقدم عبور کنيم. اگر کسی طاقت اين همه هيجان ندارد لطفا همين الان از تور ما انصراف بدهد...

* رای من کجاست؟ «ديده بانان سبز»
** استراتژيست سبز- ای آقا! ول کن اين حرف های بچگانه را! ما رسيديم به مرحله ی مذاکره و سازش شما هنوز تو مرحله ی رای موندی؟ اين همه امتيازی که به دست آورديم را نمی بينی و رای ات می خواهی؟!

چگونه بيانيه سکولاريستی صادر کنيم
بيانيه سکولاريستی البته چيز خوبی ست. آدم را ياد طلبکاری می اندازد که طرفِ بدهکارش در بانک پول مختصری دارد، ولی وکيل او به جای اين که برود آن پول را پيش از اقدام طلبکارهای ديگر از حساب بيرون بکشد، می نشيند برای بدهکار مربوطه نامه ی شديد اللحن می نويسد و اولتيماتوم می دهد که هر چه زودتر حساب ات را به مقدار بدهی ات پُر کن تا ما برويم آن را تمام و کمال برداريم! جالب اين‌جاست که نزديک به سی سال است که اين نامه نگاری ها را کرده و ديناری هم نصيب اش نشده. ولی او نبايد به کم رضايت بدهد. او معتقد به شعارِ همه چيز يا هيچ چيز است.

البته بيانيه سکولاريستی که ميزان بدهی حکومت به ملت را تعيين می کند خيلی دقيق حسابرسی شده و موی سفيد را هم از ماست بيرون کشيده و تا قران آخر را هم محاسبه کرده است. بر سر هر کلمه ی آن چه بحث ها که نشده است. چه دفاتری که زير و رو نشده است. ماده به ماده و بند به بند آن زير ذره بين قرار گرفته و هيچ چيز از قلم نيفتاده است. ولی افسوس که از بدهکارِ ناخن خشکِ زرنگ، فعلا جز مختصری بيرون نمی توان کشيد.

شايد من اشتباه می کنم که معتقدم "فعلا" بايد به آن چه در اختيار است بسنده کنيم و مختصر رای دزديده شده مان را که امکان باز پس گرفتن نقدی اش هست باز پس بگيريم و بعد سراغ مطالبات ديگرمان برويم (بخصوص در اين زمان که طلبکارهای ديگر که در ايام قديم با جناب بدهکار شريک بودند و دست شان با هم در يک کاسه ی خون آلود بود، دارند به توافقات پشت پرده برای تعديل بدهی ها، و بده بستان های زيرزيرکی می رسند). شايد با بيانيه شيک و کامل دوستان سکولار ان شاءالله تعالی يک ضرب کل اموال ملت را از دست غاصب زورگو بگيريم و حق اش را اعاده کنيم. هر چند طی ده بيست سال گذشته بار ها و بارها ديده ايم که اين گونه بيانيه ها تبديل به کاغذ پاره هايی بی مصرف شده است . گاه يک شعار ساده ی مرگ بر اصل ولايت فقيه يا رای من کو که عملا از دهانِ جوانان در خيابان بيرون می آيد، اثرش از ده ها اعلاميه ی پانزده ماده ای که بسيار هم زيبا و معقول است ولی فقط بر روی سايت های اينترنتی درج می گردد و منشاء هيچ عملی نمی شود در باز پس گيری حقوق به چپاول رفته و غارت شده ملت بيشتر است. تا نظر بزرگان چه باشد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر