۱۳۸۸ دی ۱۹, شنبه

نزديک شدن خامنه ای به هاشمی و عقلای قوم و احتمالات پيش رو

آنچه در اين چند روز شاهديم، نشانی است صريح از قدرت گرفتن طيف هاشمی و عقلای نظام، که نشانه های آن را می توان در ساده ترين شکل در دعوت از دادکان در برنامه نود دانست. نشانه واضح ديگر، اعلام قاضی مرتضوی به عنوان متهم رديف اول جنايات کهريزک بود. امری که نشان می داد که خامنه ای حاضر به پذيرش شرايط هاشمی شده است و به حذف بخشی از کودتاچيان بدنام رضايت داده است. استعفای حسينيان، نماينده طيف کودتاچيان در مجلس، پرده را کامل از اتفاقات پشت پرده برداشت و مشخص نمود که خامنه ای به هاشمی نزديک تر شده است

اتفاقاتی که در طی اين دو هفته رخ داد، حدس پيشينم را در سناريو در حال وقوع به يقين تبديل کرد. گمان بنده از پيش از عاشورا، و پس از وفات آيت الله منتظری و آن تشييع پيکر تاريخی، آن بود که شخص خامنه ای شديدا به طيف اصولگرای منتقد احمدی نژاد و شخص هاشمی نزديک شده است. اتفاقات پيش از عاشورا، يعنی ضرب و شتم مردم عزادار پير سبز در نجف آباد و اصفهان را برنامه سپاهيان ميدانستم تا فضای نزديک شدن خامنه ای به هاشمی را تنگ تر نمايند و با سوق دادن بيشتر اعتراضات به سمت خود شخص خامنه ای، او را در مخمصه و ترس بيشتری قرار دهند، تا در فضای بحرانی تر، کلا خامنه ای را از هاشمی ايزوله کنند. اتفاقات روز عاشورا را هم کار مستقيم سپاه ميدانستم که با دو هدف صورت گرفته بود، اگر کلا جنبش را سرکوب ميکردند، به خامنه ای ميتوانستند بگويند که ديدی قضايا را جمع کرديم، حالا اين هاشمی و موسوی و کروبی و خاتمی را هم حذف کنيم تا چشم فتنه کاملا کور شود، و اگر موفق هم نميشدند، به علت فضای خشم مردم، خامنه ای چاره ای در پناه گرفتن در پس سپاه و کودتاچيان نداشت. آنچه اين سناريو را کامل ميکند، بيانيه ندادن ميرحسين و کروبی قبل از عاشورا بود، که نشان ميداد که شخص هاشمی به جد از آن ها خواسته بود که اين بار سکوت پيشه نمايند، چون اوضاع وخيم است و بازی صفر و يکی شده و طرف مقابل کامل بازی مرگ را شروع کرده است. اگر شما سکوت نماييد، مسلما خامنه ای ميتواند در جهت آرام کردن فضا، اعتماد بيشتری به من نمايد و از تيم تندرو کودتا فاصله بيشتری بگيرد.متن بيانيه هفدهم موسوی هم بيانگر آن بود که فعلا سکوت پيشه کرده تا ببيند اوضاع چگونه خواهد بود، مضاف بر آن که با طرح مطالباتی و سپس بيان آن که کار کوچکی هم در اين شرايط غنيمت خواهد بود، مشخص کرده بود که طرف ديگر معامله او نيست، اما کلا از نتايج مثبت اين معامله استقبال ميکند. اين سناريو، وقتی آشکار تر شد که اخباری موثق از درون بيت به بيرون سرايت کرد که حاکی از ملاقات هاشمی و خامنه ای بود. سناريو شهادت خواهر زاده موسوی، حمله به جماران، خشونت بيش از پيش در روز عاشورا و تهديدهای مکرر بر کشتن سران جنبش هم طرح های کودتاچيان بودند تا اين بازی هاشمی و خامنه ای را خراب نمايند. خامنه ای به شخصه آدم بی ثبات و ترسويی بوده که بيشتر به طرف طيف برنده متمايل ميشود. اما اين بار ميدانست که اگر اين نقشه سپاه تکميل شود و سران را اعدام نمايند، ديگر طيف مقابلی وجود نخواهد داشت و در اين شرايط پيروزی مردم يعنی سقوط نظام، با احتمال پيروزی مردم حساب کار او يکسره مشخص بود. جنگ های خيابانی روز عاشورا به خامنه ای اين موضوع را به خوبی نشان داد که اين تعداد نيروی نظامی با اين همه ريزشی و نيروهای سست و دلسرد، نخواهد توانست حکومتش را حفظ نمايد، پس قيد سپاه را زد و به سمت هاشمی بيش از پيش متمايل گشت. سپاه از فردای عاشورا تا به امروز تمام تلاش خود را نموده که از جوش خوردن معامله خامنه ای با عقلای قوم، بپرهيزد. حمله شديد کيهان به محسن رضايی، پخش فيلمی از صدا و سيما با اين مضمون که پذيرش آتش بس و خوراندن جام زهر به خمينی، حيله هاشمی، رضايی و ميرحسين بوده است و يا حتی ادعای اين که بمب گذاری مرقد امام رضا در دهه هفتاد، با آگاهی هاشمی بوده، نشانه هايی بودند از تقلای کودتاچيان برای بر هم زدن بازی

اما آنچه در اين چند روز شاهديم، نشانی است صريح از قدرت گرفتن طيف هاشمی و عقلای نظام، که نشانه های آن را ميتوان در ساده ترين شکل در دعوت از دادکان در برنامه نود دانست. بر تحليل گران سياسی پوشيده نبود که در اين فضای نظامی، اين که برنامه ای تلويزيونی با محبوبيت ۹۰، دادکان را دعوت کرده است تا از مديريت ورزش احمدی نژاد انتقاد نمايد، امری است که از مقامات بالاتر به صدا و سيما ديکته شده است بود.

نشانه واضح ديگر، ديروز بروز يافت و آن اعلام قاضی مرتضوی به عنوان متهم رديف اول جنايات کهريزک بود. امری که نشان ميداد که خامنه ای حاضر به پذيرش شرايط هاشمی شده است و به حذف بخشی از کودتاچيان بدنام رضايت داده است تا اندکی از فضای التهابی و اعتراضی جامعه بکاهد.

استعفای حسينيان، نماينده طيف کودتاچيان در مجلس، پرده را کامل ازاتفاقات پشت پرده برداشت و مشخص نمود که خامنه ای به هاشمی نزديک تر شده است. اگر متن استعفای حسينيان را کامل بخوانيد، متوجه چند نکته ميشويد. که مهمترين آن ها را نزديکی لاريجانی با هاشمی ميتوان ذکر کرد.

اما سئوالی که ذهن هر خواننده ای را به خود مشغول خواهد کرد آن است که سطح اين تغييرات و حذف کودتاچيان تا به کجا پيش خواهد رفت؟ آيا خامنه ای حاضر به پايين کشاندن احمدی نژاد شده است؟ و يا بازی فقط در اشل مرتضوی و حسينيان دنبال خواهد شد؟

و سئوال مهمتر آن که واکنش گروهی کودتاگران که هر آن سايه حذف شدن و ابتلا به سرنوشت مرتضوی را دارند، چه خواهد بود؟

اگر سطح حذف شدن ها بسيار بالا باشد، آيا آن ها دست به حذف خامنه ای نخواهند زد؟ تا بتوانند کل بازی را بهم بزنند؟

واکنش سران جنبش به اين بازی چه خواهد بود؟ تا کی سياست سکوت را و رضايت احتمالی از اين بازی را در پيش خواهند گرفت؟

اما آن چيزی که بر پيچيدگی ماجرا افزوده است، بيانيه ۵ روشنفکر اصلاح طلب خارج از کشور و طرح کف مطالبات حداقلی ميباشد. آيا آنان از سکوت ميرحسين و کروبی در قبال اين بازی خشنود نيستند و يا آن که تقسيم کار صورت گرفته است، تا ميرحسين، کروبی و خاتمی در محدوديت، به چانه زنی و گرفتن امتياز بپردازند و فشار به حاکميت از اهرم های ديگر وارد شود.

و مهمتر از همه، بازخورد اين معامله در سطح جامعه چه خواهد بود؟ آيا مردم معترض به اين تغييرات رضايت خواهند داد يا نه؟

اين ها سئوالاتی است که جوابش را بايد در روزهای بعدی پيدا کرد و با معلومات حاضر، نميتوان جواب سئوالات با مجهولاتی به اين وسعت را داد. اما اين بار، برای گرفتن جواب، نياز به صبر کردن زياد نيست، چون اتفاقات ايران به مرحله ای رسيده است، که همگان را به سرعت بخشيدن به اقداماتشان، مجبور کرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر