۱۳۸۸ دی ۱۵, سه‌شنبه

منشور كوروش به ايران نمي‌آيد

http://picup.ir/image-D6B3_4AE31BC1.jpg

علي رغم مذاكرات طولاني مدت سازمان ميراث فرهنگي‏، صنايع دستي و گردشگري ايران با موزه بريتانياي براي بازگرداندن منشور كوروش بطور موقت و نمايش آن در كشورمان، اين موزه با مشورت وزارت خارجه انگليس اعلام كرد: به دليل ناآرامي هاي اخير در ايران و احضار سفير اين كشور در تهران از سوي وزارت خارجه كشورمان، فعلا امكان انتقال اين اثر تاريخي به ايران وجود ندارد.

به گزارش سلام، موزه بريتانيا ابراز اميدواري كرده است تا شرايط بگونه فراهم شود تا امكان بازگشت منشور كوروش به ايران فراهم شود.

بازخواني يك افتخار تاريخي در ميانه بي مهري به تمدن كهن ايران
(+ متن منشور حقوق بشر كوروش)

كوروش بزرگ، كه مفسران نامداري چون مرحوم علامه طباطبايي او را همان "ذوالقرنين" مذكور در قرآن مي دانند، بي هيچ ترديدي معروف ترين و خوش نام ترين چهره حقوق بشري دوران باستان و از بزرگان اين عرصه تا هميشه تاريخ است.

اگر منشور حقوق بشر انقلاب فرانسه در قرن 17 و منشور حقوق بشر سازمان ملل در قرن 20 ميلادي تدوين شد، اين شخصيت فرهيخته ايراني، 539 سال قبل از ميلاد مسيح، يعني حدود 25 قرن پيشتر، كه پادشاهان و حاكمان، براي هيچ شخص و ملتي قائل به هيچ حق و حقوقي جز فرمانبرداري و خراجگزاري نبودند، اولين منشور حقوق بشري تاريخ را تدوين كرد و به اجرا درآورد.

نكته قابل توجه اينجاست كه اگر امروزه، بسياري از حكومت هاي جهان، به خاطر حفظ مصالح و ظواهر، دم از حقوق بشر مي زنند و چاره اي هم جز اين ندارند، كوروش ايراني، در شرايطي منشور حقوق بشر را تدوين كرد كه در اوج قدرت بود و در جهان آن روز، هيچ كسي او را براي رعايت حقوق بشر، زير سوال و فشار قرار نمي داد و عليه اش قطعنامه صادر نمي كرد.

از اين رو بايد گفت داوطلبانه بودن اقدام او براي تدوين قانوني كه دربرگيرنده حقوق انسان ها باشد، ارزش كار كوروش را بي نهايت افزون تر مي كند.

او در اين منشور، نه تنها حقوق ملت ايران را پاس مي دارد، بلكه در همان ابتداي منشور، تصريح مي دارد كه تا زنده هست و حكومت مي كند، دين و آيين و رسوم ملت هاي ديگر را نيز به رسميت مي شناسد و محترم مي دارد.

در اين منشور كه در دنياي 25 قرن پيش نوشته شده است، مفاهيم عميق "دموكراتيك" موج مي زند، آنجا كه مي گويد: هرگز سلطنت خود را به هيچ ملتي تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند، من براي سلطنت آن ملت اقدام به جنگ نخواهم كرد.

در پيشرو بودن اين منشور همچنين مي توان به منع برده داري در آن پرداخت و يادآور شد كه بشر معاصر، تنها در سال 1926، آن هم پس از جنگ هاي خونين فراوان، پيمان نامه بين المللي منع برده داري را در "جامعه ملل" به تصويب رساند.

يكتا پرستي ، حمايت از حق مالكيت فردي، آزادي دين و شغل و انتخاب محل سكونت، فردي كردن مجازات ها و ... از ديگر موارد افتخار آميز اولين منشور حقوق بشر تاريخ است .

به هزار تاسف اما بايد گفت كه اين افتخار بي نظير كه مايه مباهات ملي ما ايرانيان است، به هيچ انگاشته مي شود و كمتر كسي از آن ياد مي كند. حال آنكه اگر اين منشور در تاريخ اروپا و توسط مثلا يك پادشاه فرانسوي تدوين مي شد، چه يادبودهايي در سطح دنيا برايش به پا مي كردند و چه كنفرانس هايي به پا مي داشتند و چه تبليغاتي به راه مي انداختند.

اين درد را با كه بايد گفت كه در شرايطي كه ملت هاي فاقد پيشينه تاريخي، به هر دري مي زنند تا بلكه كوزه اي شكسته يا لوحي مخدوش بيابند و خود را متمدن و فرهنگ شان را كهن و كشورشان را ريشه دار جلوه دهند، ما اين گوهرهاي بي بديل و آن تاريخ پرسابقه و شكوه را ناديده مي انگاريم و نفي مي كنيم و تو گويي كه ايرانيان ملتي هستند كه از پس تاريخ قيموميت هاي استعماري در سده اخير، استقلال پيدا كرده و كشوري تشكيل داده اند و ملتي!

اين قضيه، البته سر دراز و پر غصه دارد كه در اين مجال از آن مي گذريم و روز جهاني كوروش را به تلخي آن نمي آلاييم و نوشتار حاضر را به حسن ختام متن اين منشور كه اينك در موزه بريتانيا نگهداري مي شود، به پايان مي بريم:

اينك كه به ياري مزدا ، تاج سلطنت ايران و بابل و كشورهاي چهار سوي دنيا را به سر گذاشته ام ، اعلام مي كنم
كه تا روزي كه من زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهددين و آيين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم ، محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زيردستان من ، دين و آئين و رسوم ملتهايي كه من پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقيرقرار بدهند يا به آنها توهين نمايند .

من از امروز كه تاج سلطنت را به سر نهاده ام ، تا روزي كه زنده هستم و مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد ،هر گز سلطنت خود را بر هيچ ملت تحميل نخواهم كرد و هر ملت آزاد است ، كه مرا به سلطنت خود قبول كند يا ننمايد و هر گاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند ، من براي سلطنت آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم كرد .

من تا روزي كه پادشاه ايران و بابل و كشورهاي جهات چهارگانه هستم ، نخواهم گذاشت ،كسي به ديگري ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد ، من حق وي را از ظالم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد .

من تا روزي كه پادشاه هستم ، نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را به زور يا به نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال ، تصرف نمايد.

من تا روزي كه زنده هستم ، نخواهم گذاشت كه شخصي ، ديگري را به بيگاري بگيردو بدون پرداخت مزد ، وي را بكار وادارد.

من امروز اعلام مي كنم ، كه هر كس آزاد است ، كه هر ديني را كه ميل دارد ، بپرستد و در هر نقطه كه ميل دارد سكونت كند ،مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را غضب ننمايد ،و هر شغلي را كه ميل دارد ، پيش بگيرد و مال خود را به هر نحو كه مايل است ، به مصرف برساند ، مشروط به اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند.

من اعلام مي كنم ، كه هر كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچ كس را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از خويشاوندانش كرده ، مجازات كرد .

مجازات برادر گناهكار و برعكس به كلي ممنوع است و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير ميشود ، فقط مقصر بايد مجازات گردد ، نه ديگران من تا روزي كه به ياري مزدا ، سلطنت مي كنم ، نخواهم گذاشت كه مردان و زنان را بعنوان غلام و كنيز بفروشندو حكام و زير دستان من ، مكلف هستند ، كه در حوزه حكومت و ماموريت خود ، مانع از فروش و خريد مردان و زنان بعنوان غلام و كنيز بشوندو رسم بردگي بايد به كلي از جهان برافتد .

و از مزدا خواهانم ، كه مرا در راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و ملتهاي ممالك اربعه عهده گرفته ام ، موفق گرداند .

كوروش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر