۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

آقايان با چه زبانی بگويند که...

اين جمله را لطفا بخوانيد:
"...می خواهم چنين نتيجه بگيرم که اگر تغيير قدرت نتواند با يک کابينه يا دولت ائتلافی از سبزها و حاکمان کنونی صورت بگيرد، هرگز وضعيت پايداری در انتظار ما نخواهد بود و هر نوع وضعيت ناپايدار، جز ادامه تنش چيزی نصيب ما نخواهد کرد..." «يکی از نويسندگان سبز، سايت جرس»

آقاجون! خانم جون! خوش خيال ها (خودم را می گويم در وهله ی اول)! اميدوارها (باز هم منظور خودم هستم)! آقايان ديگر با چه زبانی به شما بگويند که می خواهند معامله کنند؟ خون های به زمين ريخته شده ی بچه ها را بدهند، چند تا پُست دولتی و روزنامه و مجله بگيرند؟ حالا هی بنشينيد تفسير کنيد. بنشينيد تعبير کنيد. بگوييد: "نه. اين جای مطلب معنی اش اين طوری نيست، آن طوری ست...". بنويسيد: "مگر می شود که عده ای بنشينند بر سر خون شهدای ما با ولی فقيه چانه بزنند و "دولت ائتلافی با حاکمان کنونی" تشکيل بدهند؟"

عرض می کنم (اول از همه به خودم) بله می شود. اگر جمله ی بالا هم به قدر کافی روشن و واضح نيست، به پيام آقای ابوالفضل فاتح و آقای سيد محمد خاتمی گوش کنيد، خيلی چيزها برايتان (و پيش از همه برای خودم) روشن خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر