۱۳۸۸ بهمن ۶, سه‌شنبه

چگونه فتيله جنبش سبز را پايين بکشيم

اصولا فتيله که بالا باشد، حرارت بالا می رود و ممکن است بعضی چيزها بسوزد و بعضی چيزها دود کند. سوختن و دود کردنِ بعضی چيزها البته خوب نيست و به همين خاطر عاقلانه تر است که انسان فتيله را زياده از حد بالا ندهد. ولی کار است ديگر! ممکن است انسان بعضی وقت ها که به هيجان آمد از دست اش در برود و فتيله را بيش از حد بالا بدهد. گاهی هم انسان برای اين که زود به نتيجه برسد فتيله را بالا می دهد.

به هر حال معضل فتيله و بالا و پايين دادن آن معضلی ست جدی که بايد در مورد آن انديشه کرد. اين انديشه معمولا بعد از بلند شدن برخی بوها يا به هوا رفتن برخی دودها کرده می شود. مثلا شما تعداد زيادی موتورسيکلت نيروی انتظامی می بينيد که از آن ها شعله و دود سياه بلند شده است. يا سطل های زباله را می بينيد که به خاطر حرارت بيش از حد، وسط خيابان آتش گرفته است. اين ها نشانه ی بالا بودن فتيله است و عقل حکم می کند تا همه جا آتش نگرفته و دودمان صاحب موتورسيکلت و صاحب سطل زباله بر باد نرفته فتيله پايين کشيده شود.

بعضی وقت ها هم در اثر بالا بودن فتيله، حرارت بعضی آدم ها بالا می رود و بوی سوختگی از بعضی جاهايشان به مشام می رسد. مثلا شما چهره ی نورانی يی را می بينيد که زير عمامه ی سياه و چفيه شطرنجی، دارد کم کم سرخ می شود و عرق روی مبارک اش را می پوشاند. بعضی وقت ها حرف هايی را از دهان همو می شنويد که دارد در اثر سوختنِ بعضی جاهايش، تبديل به جيغ و فرياد می شود و ممکن است در اثر سوزش شديد، چراغ را با فتيله و متعلقات اش به زمين بکوبد و خودش را از شر هر چه آتش است به خيال خودش خلاص کند (غافل از اين که اگر اين کار را بکند، نفت روی زمين پخش می شود، و آتش تمام وجودش را می سوزاند). به هر حال پيش از اين که اين آدم عصبانی بشود و کار دست خودش و ديگران بدهد، بهتر است عقلای قوم فتيله را سريع پايين بکشند. اين جوری لااقل کل خانه آتش نمی گيرد و "ساختار"ی شکسته نمی شود. اما فتيله را چگونه بايد پايين کشيد؟

آن چيزهايی که تا حالا در جهت پايين کشيدن فتيله ديده شده و موثر هم بوده اين هاست:
- شعار جمهوری ايرانی از ميان شعارها آرام آرام حذف شده. همين امر فتيله را به مقدار قابل توجهی پايين کشيده و جلوی سوختگی بيش از حد و بلند شدن جيغ و داد را گرفته است.
- شعار رای من کو به فراموشی سپرده شده و به جای آن شعارهای بزرگ بزرگ و قشنگ قشنگ که حالا کو تا بتوان به آن ها دست يافت داده شده. اين روش البته پايين دادن فتيله نيست بل که ريختن مقداری آب در مخزن نفت است.
- ميان شعار مرگ بر سمبل ولايت فقيه و مرگ بر اصل ولايت فقيه و حذف اين دو شعار به طور کامل -که می تواند فتيله را به وضع معقول برگرداند- فعلا ميان علما – يعنی علمای موسوم به يک تن (دو فقره) و دو تن و پنج تن- اختلاف هست. اگر جمهوری اسلامی نه يک کلمه کم نه يک کلمه زياد خوب چيزی هست و قرار است صاحب اين جمهوری دست ما را بگيرد و به آرامش رهنمون شود، پس نمی توان اصل ولايت فقيه را مورد نفی قرار داد. اگر مطابق بندِ يکِ بعضی بيانيه ها، بايد حکومت و دولت را پاسخگو و مسئول کرد پس سمبل ولايت فقيه را هم نمی توان مورد نوازش کلامی قرار داد. اين ها همان بالا بودن فتيله است که يک دفعه منجر به آتش گرفتن موتورسيکلت و ماشين و اين جور چيزها می شود. پس اين شعارها را هم اگر ندهيم فتيله مقدار زيادی پايين می رود...
- شعار نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ايران اگر داده نشود، فتيله به مقدار زياد پايين می آيد و از اثر سوزش کاسته می گردد. من و توی ايرانی تا وقتی غزه و لبنانِ عرب ها هست غلط می کنيم جان مان را فدای ايران خودمان بکنيم پس حرارت را با حذف اين شعار کم می کنيم تا بعضی جاهای استراتژيک بيش از اين نسوزد.

باری فتيله را عقلا دارند هی پايين و پايين تر می دهند. البته احتمال اين که اين فتيله آن‌قدر پايين داده شود که جز يک آتشِ کوچکِ آبی رنگِ غيرقابلِ رويت چيزی باقی نماند کم است، چون هنوز دست قدرتمند جوانان هست که جلوی پايين کِشندگانِ فتيله را می گيرد. اگر می بينيد همان آقايانی که چند ماه مانده به ۱۶ آذر، از راهپيمايی آن روز با حرارت بسيار حرف می زدند و تشويق به حضور می کردند، ولی امروز در فاصله ی کوتاهی تا بيست و دو بهمن کمتر کسی راجع به راهپيمايی آن روز حرف می زند به خاطر اين است که نمی دانند در راستای پايين کشيدن فتيله، چطور بايد در اين راهپيمايی شرکت کنند و چه شعارهايی بدهند که هم مردم را خوش بيايد و هم ناقض بيانيه ی علمای فتيله شناس نباشد. امان از دست اين آتش و فتيله!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر