۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

واكنش علي مطهري به حملات كاسه هاي داغ تر از آَش: مرگ را بر بصيرت افرادي مانند روانبخش و رسايي ترجيح مي دهم

علي مطهري نسبت به برخي انتقادها و برخي برداشت ها از يادداشت قبلي اش درباره ممانعت از سخنراني سيد حسن خميني واكنش نشان داد.

متن كامل يادداشت ارسالي ايشان بدون هيچ گونه تغييري به شرح زير است:

نظر به اينكه برخي افراد از روي حسن نيت و برخي از روي شيطنت، قسمت پاياني يادداشت مورخ 15/3/89 اينجانب در پايگاه اطلاع رساني "تابناك" را تعريض به مقام معظم رهبري تلقي نمودند لازم است توضيحي ارائه كنم.

در پايان آن يادداشت آمده بود: «آقاياني كه اصرار به شبيه سازي حوادث امروز با حوادث صدر اسلام دارند آيا صحيح مي دانند كه آنها و دار و دسته شان را به سپاه عمر سعد و ابن زياد تشبيه كنيم كه در روز عاشورا با ايجاد سر و صدا اجازه نمي دادند نوه پيامبر(ص) سخن بگويد؟».

منظور من از كلمه «آقايان» كساني است كه در يك سال گذشته از اصل كلي بيان شده توسط رهبر گرانقدر انقلاب سوء استفاده كرده و مي كنند و با فرصت طلبي و تطبيق آن اصل كلي بر مصاديق دلخواه خود، در صدد حذف همه رقبا و مخالفان خود از صحنه انقلاب هستند. آن اصل كلي مورد نظر رهبر انقلاب اسلامي اين است: همان طور كه در صدر اسلام افرادي مانند طلحه و زبير با سوابق درخشان خدمت به اسلام، از صراط مستقيم خارج شدند و رو در روي امام بر حق قرار گرفتند امروز نيز امكان چنين چيزي وجود دارد. اين مطلب را شهيد آيت الله مطهري به بيان ديگري چهل سال پيش در كتاب جاذبه و دافعه علي عليه السلام ذكر كرده اند و آن اين است كه يكي از مشخصات شيعه اصول گرايي آن است و صحابي پيغمبر بودن، ملاك بر حق بودن نيست. شخصيت ها را بايد با حق ارزيابي كرد و شناخت نه حق را با شخصيت ها. و اساسا اين منطق بيش از هزار سال در بحث معروف «عدالت صحابه» در كلام شيعه بيان شده است.

اين اصل كلي حرف درستي است و كسي نمي تواند منكر آن باشد و البته صرف مطرح شدن بحث توسط ايشان در اين زمان نشان مي دهد كه براي آن در زمان ما مصداق يا مصداق هايي وجود دارد. اما شاهد بوده ايم كه در يك سال گذشته يك باند قدرت پرست با تمسك به اين اصل كلي بر آن بوده است كه افراد صالحي را كه نقش موثري در فتنه اخير نداشته اند به صرف اينكه منتقد آنها بوده اند از صحنه انقلاب خارج كند و البته به خاطر آگاهي بخشي و روشنگري هاي امثال اين بنده هنوز نتوانسته است و به فضل الهي نخواهد توانست. به تعبير استاد مطهري انقلاب فرزند خور نيست، غفلت ماست كه باعث مي شود انقلابيون راستين به حاشيه رانده شوند. پس روشن است كه مقصود تعريض به رهبري نبوده است.

اين گروه كه در صدد مصادره انقلاب براي خود و حذف فرزندان راستين انقلاب اسلامي است و ميانگين سني آنها هم از 30 سال تجاوز نمي كند بايد آرزوي قطع پيوند ميان ما خانواده شهيد آيت الله مطهري با رهبر انقلاب را به گور ببرد. رهبر عزيز انقلاب، ما را از دوران كودكي مي شناسند و يك بار جمله اي به اين مضمون فرمودند كه «يكي از بخت هاي آقاي مطهري اين است كه فرزندان ايشان در جمع آوري و حفظ اصالت و نشر آثار ايشان اين قدر جدي هستند».

گرچه سخن من اساسا متوجه ايشان نبود اما اين كاسه هاي داغتر از آش بايد بدانند كه خود رهبر گرانقدرمان از انتقاد استقبال مي كنند و از افراد متملق و چاپلوس بيزارند و افراد حر و آزاده را قدر مي شناسند. گواه آن، گذشته از سيره و رفتار ايشان در جلسات خصوصي، برخوردي است كه در سال گذشته با يك دانشجوي منتقد داشتند. اين همان سيره مولاي ايشان اميرالمومنين علي عليه السلام است كه خطاب به مردم مي فرمايد: وظيفه شماست كه از من در خفا و آشكار انتقاد كنيد.

در اينجا ذكر چند نكته ديگر در مورد يادداشت اخير لازم است:

1. آنچه در حرم امام رخ داد قطعا ضد انقلاب را خوشحال كرد و از جمله سازمان منافقين با خوشحالي وصف ناشدني اين اتفاق را «نشان دهندۀ اختلاف عميق ميان باندهاي حكومتي» خواند. كساني كه خود را «بصير» مي نامند چگونه همراه با دشمن ترين دشمنان انقلاب چنين به وجد آمده و اين بار شادي دشمن را دليل نادرستي عمل خود نمي دانند؟

2. من با حجة الاسلام سيد حسن خميني در گرايشات سياسي و فكري اختلافات بسياري دارم ولي در عين حال با برخوردي كه با او صورت گرفت سخت مخالفم. اينكه جمعيتي از نيروهاي حزب الله به عملكرد سيد حسن به دليل اموري مانند شركت در محافل خصوصي سران معترضان اعتراض داشته باشند طبيعي و به حق است اما اگر بنا بود اين اعتراض به طور طبيعي صورت گيرد، با توجه به حرمت مكان و حضور دويست خبرنگار خارجي، اين عمل حداكثر در دو سه دقيقه در ابتدا يا انتهاي صحبت تمام مي شد و يا با نمايش پلاكارد انجام مي گرديد.

اما اين كه اعتراض به نحو «رو كم كني» انجام شود و آنقدر اعتراض را ادامه دهند تا سخنران تريبون را ترك كند و بعد سوت و كف بزنند و سپس پيامك پيروزي براي هم بفرستند، اين قطعا برنامه ريزي شده است. يك حزب اللهي واقعي عاشق امام حداكثر به چند شعار قناعت مي كند و قطعا به مستأصل كردن نوه امام در مقابل صدها خبرنگار خارجي و در جايي كه روح امام حاضر است راضي نمي شود مخصوصا با توجه به اينكه اين اولين اعتراضي بود كه در يك جمع عمومي نسبت به نوه امام(ره) صورت مي گرفت. البته سخنران قبلي هم از چند راه به افزايش التهاب كمك كرد.

3. دم خروس ميزان اطاعت از رهبري را در همين يكي دو روز مي توان در برخي رسانه هايي كه خود را «رسانه هاي افشاگر فتنه» مي نامند ديد. هنوز 48 ساعت از توصيه اكيد رهبر بزرگوار بر رعايت اخلاق و انصاف در برخورد با منتقدان نگذشته بود كه به جاي نقد سخن، صدها ناسزا و تمسخر را نثار منتقدان كردند. اين رسانه هاي بصير! كه اخيرا جايزه هم گرفتند سزاوار بود جايزه آنها به جاي «جايزه به افشاگران فتنه»، «جايزۀ مرگ اخلاق در رسانه» نام مي گرفت.

آري، اگر بصيرت آن چيزي است كه امثال آيات الهي چون حضرات صافي گلپايگاني، مكارم شيرازي، وحيد خراساني، شبيري زنجاني، جوادي آملي، اميني، استادي، مظاهري و ري شهري ندارند ولي امثال رسايي و روانبخش و كوچك زاده دارند من از نظر بصيرت كور مادرزاد به دنيا آمده ام و شفا يافتني هم نيستم و مرگ را بر چنين بصيرتي ترجيح مي دهم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر