۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

رضا پهلوی: پشتیبانی تکنولوژیک از مردم

در سی و یکمین سال‌گرد پیروی انقلاب اسلامی در ایران، راهپیمایی‌های ایرانیان در گوشه و کنار دنبا برگزار شد.

در خارج از ایران، در بسیاری از شهرها، ایرانیان مهاجر در برابر سفارتخانه‌های جمهوری اسلامی یا پارلمان، گردهمایی‌های اعتراضی برگزار کردند.

ولی در داخل ایران نظر به تدابیر شدید امنیتی، مخالفان دولت مجال ابراز مخالفت را هم‌چون ماه‌های گذشته نیافتند
آن‌چه در رسانه‌های جهانی بازتاب بیش‌تری یافت نیز حضور چشم‌گیر هواداران دولت در ایران بود.

این موضوع چه تاثیری در نگاه بین‌المللی به مسایل ایران دارد؟ آیا حکومت ایران می‌تواند این موضوع را به‌عنوان یک موفقیت، هرچند موقتی، ارزیابی کند؟ در این‌باره، دیدگاه رضا پهلوی، ولیعهد پیشین ایران را جویا شدم.

آقای رضا پهلوی به نظر شما آیا می‌توان ۲۲ بهمن امسال را موفقیتی محدود برای حکومت ایران به‌شمار آورد؟

خیر برای این که فکر نمی‏کنم با این مانورها الزاما جمهوری اسلامی بتواند نه مردم ایران را گمراه کند و نه جهانیان را.

اتفاقا در همین فاصله‏ای که دارم با شما صحبت می‏کنم، در حال جابه‌جایی از یک مؤسسه‏ی تلویزیونی به یک مؤسسه‏ی دیگر بین‏المللی هستم و تمام تیترهایی که امروز در اقصی نقاط کشورهای مختلف و مطبوعات‏شان می‏بینم، حاکی از آن است که بیشتر فیلم‏هایی که مخالفین نظام از طریق اینترنت و مثلا در یوتیوب بیرون فرستاده‏اند را نمایش می‏دهند تا فیلم‏‏های تلویزیون و خبرگزاری رسمی خود دولت جمهوری اسلامی را که صبح زود پخش شده بود.


رضا پهلوی ولیعهد پیشین ایران، عکس از پژمان اکبرزاده؛ زمستان ۲۰۱۰

ضمن این که برای این رسانه‏ها هم سؤال است که چرا امسال این برنامه این‏قدر زود انجام شد. مشخص بود که تعداد زیادی از جمعیتی که جمع شده بودند، از آحاد خود نظام بودند که بتوانند بعدا آن‏‏ها را به جاهای دیگر بفرستند تا مثلا در مقابل مخالفان بایستند.

این‏ها دیگر شعبده‏بازی‏های رژیم است که خوشبختانه مچ‏شان باز شده است.

البته این تنها کافی نیست. از طرف دیگر هم باید اطلاعات بیش‌تری به جهانیان رساند. تلاش هم‏مبهن‏مان در داخل که جای خود دارد، انعکاس مطبوعاتی‏ آن هم در خارج می‏تواند بسیار مؤثر باشد.

هرکدام از ما هم به سهم خودمان سعی می‏کنیم این اطلاعات را بیشتر به اطلاع نه تنها مطبوعات‏چی‏ها بل‌که سیاست‏مداران و دیگران نیز برسانیم.

در چند ماه گذشته وضعیت به این شکل بوده که در مناسبت‏های مختلف، معترضان به انتخابات و یا اساسا معترضان به حکومت ایران، به خیابان‏ها آمدند، تعدادی کشته شدند و دوباره این جریان پس از مدتی تکرار شده است.

فکر می‏کنید این شرایط تا کی می‏تواند ادامه پیدا کند و آیا به نظر شما شکل اعتراضات عوض خواهد شد؟

شعار محوری و بنیادی امروز، ما را به زیر سؤال بردن اساس نظام می‏رساند و نهایتاً خواسته‏ی جمعی حداکثر مردم ایران که انتخابات آزاد و تعیین نوع نظام در قالب رفراندوم در آینده‏ی کشور است.

بر این اساس فکر می‏کنم اعتراض این حرکت مسلماً خیلی فراتر از نتیجه‏ی انتخابات تابستان است. الان چالش و مبارزه‏ای است برای فروریختن کل این نظام و به امید پروردگار و همت مردم ایران، جایگزینی آن با یک نظام عرفی، یک نظام دمکراسی سکولار.

این هدفی است که فکر می‏کنم بیشتر نیروهای آزادی‏خواه و طرف‏دار حقوق بشر در ایران خواستار آن هستند؛ به عنوان تنها چیزی که باعث سربلندی و ترقی و بازیافتن راه پیشرفت و آزادی مملکت‏مان در آینده است.

ضمناً یکی از خصوصیت‏های این نهضت این است که چنان شبکه‏های سازمان‏یافته در داخل مملکت خوب کار می‏کنند که الزاماً محدود به این نیستند که یک سلسله رهبری‏های رأسی در اداره و ادامه‏ی این حرکت یک تأثیر خاص و تنها داشته باشند.

بنابراین نظام جمهوری اسلامی هر تلاشی هم بخواهد در جهت سرکوب و یا خنثی کردن رهبری‏های بارزتر مملکت بکند، در آن حد نمی‏تواند نفوذ کند که کل این جریان را از بین ببرد.

مساله‏ی دیگر این است که بسیاری از عوامل نیروهای انتظامی روز به روز نقش خودشان را بیشتر زیر سؤال می‏برند که آیا نهایتا باید به جرگه‏ی مردم بپیوندند یا هم‏چنان ازدستور حکومتی اطاعت کنند که تنها و تنها به خاطر بقای خود به هر قیمتی شده و به این قصد، مردم را به این شکل فجیع سرکوب می‏کنند.

این هم فاکتور بسیار مهمی است که فکر می‏کنم تدوام این حرکت بستگی به این مسائل در درون کشور دارد.

تنها فاکتور خارجی‏ای که می‏تواند در تسریع این راه و یا مشکل‏تر شدن آن اثر مستقیم داشته باشد، میزان هم‌کاری و پشتیبانی کشورهای جهان از هم‏میهنان‏مان و یا عدم آن خواهد بود.

در این مورد به‏خصوص، نکته‏ای که من بارها و بارها بر آن تاکید کرده‏ام و هم‏چنان پافشاری‏ام را ادامه می‏دهم، سفارش و نصیحت این موضع است که اکتفا کردن به میزان بیش‌تری از تحریم‏های اقتصادی، به منظور تنبیه کردن نظام به تنهایی کافی نیست.

به‌ترین عامل فشاری که دارید که بتوانید روی نظام جمهوری اسلامی وارد کنید، فشارهای درونی است که همانا پشتیبانی از نیروی مردمی است و اگر این جزو سیاست شما نباشد، الزاماً نتیجه‏ی زیادی در درازمدت نخواهید گرفت.

پشتیبانی از مردم داخل، به چه شکل مقصود شما است؟

طبیعی است که ما می‏توانیم از خیلی لحاظ کمک‏هایی را بگیریم که هم از نظر ابزاری و هم از نظر تکنولوژی و حتی از نظر مادی، کمکی برای نهضت‏های مختلفی که در مملکت با آن مواجه خواهیم بود باشد.

در ارتباط با تکنولوژی که مسلم است؛ با توجه به محدودیت‏هایی که رژیم سعی دارد برای مردم هم از نظر محدودیت تماس‏گیری و ارتباط یافتن با رسانه‏ها ایجاد کند و از سوی دیگر مساله‏ی جاسوسی نظام، به مفهوم این که بتوانند مردم را تعقیب کنند، ای‏میل‏های آنان را چک کنند و تارنماهایی را که می‏خواهند به آن وصل بشوند را کنترل کنند، این قبیل کمک‏های تکنولوژی که کمک کند هم‏میهنان‏مان به‌تر بتوانند با هم و با خارج و با مطبوعات جهانی ارتباط داشته باشند، خود می‏تواند یک فاکتور باشد.

شما نقش ایرانی‏های مقیم خارج از ایران را چقدر مؤثر می‏بینید؟

اگر ما بتوانیم وسایل آن را فراهم کنیم، مسلماً می‏تواند یک رده فراتر برود. به طور مثال اگر ما بتوانیم از نظر ابزاری و حتی از نظر مالی، کمک‏های بیشتری را به داخل مملکت برسانیم، قطعا دست‏ هم‏میهنانمان بازتر می‏شود.

یکی از پیشنهادات اخصی که دارم، تشکیل یک حساب مالی است که از سندیکاهای کارگری بین‏المللی گرفته تا حتی هم‏میهنانمان و هر شهروند هر کشوری که بخواهد به این مهم کمک کند، در جهت فرضاً کمک‏رسانی به کارگرانی که فردا می‏خواهند در مملکت دست به اعتصابات کارگری بزنند که می‏تواند فاکتور بسیار مؤثر و فلج‏کننده‏ای بر علیه نظام باشد.

آن‏ها با وجود چنین کمک‏هایی می‏توانند کمی مطمئن‏تر باشند که اگر مزد خودشان را بابت چنین اعتصاباتی از دست بدهند، از این طرف تأمین خواهند بود.

نمونه‏هایی از این قبیل که من وارد تمام جزییات نمی‏شوم.

اما فکر می‏کنم هرچه جهان امروز بیشتر وارد تعامل و گفت‏وگو با نیروهای مخالف در داخل و خارج از کشور بشوند، می‏توانند بسیاری از راهکارها و ایده‏هایی را که در رساندن کمک واقعی و ابزاری به این حرکت و نه فقط درحد شعاری یا در حد ذهنی بل‌که در عمل مؤثر باشند، پیدا کنند.

سؤال آخرم فراتر از مسائل امروز ایران است و ممکن است سؤالی کلیشه‏ای هم باشد. اما چون وضعیت ایران روزبه‌روز دچار دگرگونی می‏شود و این دگرگونی ممکن است افکار سیاست‏مداران و مردم را نیز روز‌به‌روز دچار تغییر و دگرگونی کند.

مایل‏ام ۳۱ سال بعد از انقلاب، در روزهایی که در سالگرد انقلاب هستیم، این سؤال را مجدداً از شما بپرسم، چون ممکن است پاسخ امروز شما به این سؤال حتی برای بسیاری از هواداران شما هم جالب باشد.

در این سالگرد می‏خواهم از شما بپرسم؛ بعضی از کسانی که به لحاظ سنی دوران حکومت گذشته را تجربه کرده‏اند و حتی ممکن است از هوادار سیستم گذشته هم باشند، معتقدند فضای اجتماعی کشور در سال‏های آخر بسیار باز شده بود و ارتباط ایرانی‏ها با کشورهای دمکراتیک زیاد شده بود.

اما بسته بودن فضای سیاسی در ایران، با گسترش‏های اجتماعی و فرهنگی‏ای که به وجود آمده بود و با خواسته‏های تازه‏ی مردم هماهنگی نداشت و همین محدودیت‏ها از عوامل اصلی انقلاب و به وجود آمدن وضعیت امروز در ایران شد. شما نظرتان در این مورد چیست؟

این مطلبی است که در آخرین کتاب‏ام که در فرانسه چاپ شد، به آن به عنوان یکی از فاکتورهایی که در ایجاد یک بحران سیاسی در مملکت‏مان در آن زمان نقش داشت اشاره‏ی نسبتاً مفصلی کرده‏ام.

امروز مساله‏ی ما این است که نسل کنونی مملکت، با تجربیات چندین دهه و با یک دورنمای تاریخی، فرهنگی و هویتی جای خود را به عنوان یک شهروند ایرانی در کشورش و در جهان و آینده‏ی خود را به چه شکلی متصور است.

طبیعی است که هیچ ملتی در هیچ کشوری، از هر فرهنگ و زبان و مذهب و تیره‏ای که باشد، نمی‏تواند در قالب نظامی که تضمین کننده‏ی آزادی‏ها، حقوق او، برابری‏اش و مخالف با هرگونه تبعیضی باشد، رشد و نمو کند و در جهت به‌زیستی و خوشبختی و ترقی راهی پیدا کند.

بنابراین به همین دلیل است که ما نظامی دمکراتیک می‏خواهیم که در آن حقوق هر شهروند ایرانی محفوظ خواهد بود و طبیعتاً جدایی دین از حکومت یک عامل کلیدی برای برقراری یک نظام حکومتی مردمی است؛ ضمن حفظ حرمت و احترام مذهب که جای خود را در جامعه دارد. اما بدون این جدایی، دمکراسی امکان‏ناپذیر خواهد بود.

نمونه‏ی بارز آن هم همین است که ۳۰ سال است مردم تحت رهبری حکومت مذهبی بیشترین لطمه را هم در بعد اجتماعی خورده‏اند و هم حتی پایه‏ی خود مذهب سست شده است.

این است که راهکار ایران کاملا مشخص است و فکر می‏کنم تعهد همگی ما که این تجربیات را داریم، از جمله نسل امروز که بی‏هوش نیست و مطالعه و تحقیقات خود را کرده است، این جواب را در آن آینده پیدا خواهد کرد.

همین حرکت نافرمانی مدنی به دور از خشونت، به نظر من، تنها و به‌ترین متد مؤثر می‏تواند باشد؛ و امیدوار هستیم که در این راه این حرکت تا سرحد پیروزی ادامه داشته باشد.


به هرحال حرف ما به جهانیان این است که ما مردم ایران در هرحال مصمم هستیم به این آزادی دست پیدا کنیم؛ چه شما به ما کمک کنید، چه نکنید.

اما با وجدان خودتان درنظر بگیرید که هرچه امروز بیشتر در راه مردم ایران کمک کنید، نه تنها هزینه‏ی این تغییر برای مردم ایران کم‏تر خواهد بود، بل‌که به سود خود شما در درازمدت، مردمی خواهید داشت که بی‏تفاوت نسبت به کسانی که امروز به آن‏ها کمک کرده‏اند، نخواهند بود و همیشه قدردان این حمایت خواهند شد.

پس ترجیح می‏دهید بحث در مورد سال‏های پایانی حکومت گذشته را به تاریخ بسپارید؟

من نظر خودم را دادم و بارها راجع به آن صحبت کرده‏ام. شما را به آن کتاب مراجعه می‏دهم. آن‏جا خواهید دید که در مورد این مساله اظهارنظر مفصل کرده‏ام.

این کتاب به زبان فرانسه است و هنوز به زبان‏های انگلیسی و فارسی منتشر نشده است.

آن‌را هم خواهید دید. اما همان‏طور که گفتم، طبعا آن مساله و بحرانی که ایجاد شد، مقدار زیادی به خاطر نبود یک فضای کاملا باز سیاسی در آن زمان بود.

به‌عنوان یکی از دلایل آن بحران سیاسی ولی نه تنها دلیل آن بحران. چون فکر می‏کنم خیلی دست‏های دیگری هم در کار بودند؛ هم از داخل و هم از خارج.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر