زهرا رهنورد، از رهبران مخالفان دولت در ايران، روز پنجشنبه، چهارم آذرماه، مصادف با روز مبارزه با خشونت عليه زنان در نامهاي سرگشاده به رئيس قوه قضاييه جمهوري اسلامي از خشونت سياسي عليه مردم و بهويژه زنان انتقاد كرده و ايران را «زنداني بزرگ... با محيط سرتاسر پليسي» توصيف كرده است.
خانم رهنورد در اين نامه كه در وبسايت كلمه، نزديك به ميرحسين موسوي، منتشر شده است خطاب به آيتالله لاريجاني، رئيس قوه قضاييه، ميگويد: «ايران سرتاسر به زنداني بزرگ با شنودها و تعقيبها و مراقبتها و محيط سرتاسر پليسي تبديل شده است.»
زهرا رهنورد، همسر ميرحسين موسوي، كه از زمان اعلام نتيجه انتخابات سال گذشته در كنار آقاي موسوي محمود احمدينژاد را به تقلب متهم كرده و بارها هدف حمله حاميان رئيس جمهوري اسلامي قرار گرفته در نامه خود و «در آستانه روز بينالمللي مبارزه با خشونت عليه زنان» اشاره كرده است كه «تاريخ كشور ما اين همه خشونت سياسي به همه مردم و بهويژه زنان توسط بخشي از حاكميت را به خاطر ندارد».
به گفته خانم رهنورد، بازجويان و مأموران امنيتي جمهوري اسلامي بسياري از زنان زنداني پس از انتخابات را با داروهاي روانگردان وادار به اعتراف كردهاند و اين اقدام باعث «انواع بيماريها» در آنها شده است.
زهرا رهنورد ميگويد: «بسياري از آنها را با انواع قرصها و مخدرها و داروهاي روانگردان به اعترافاتي پوچ و غيرواقع وادار كردهاند و رهآورد اين همه رفتار خارج از قوانين انساني و اخلاقي انواع بيماريها مانند فلج شدن بوده است.»
از زمان آغاز اعتراضات مردم ايران به نتيجه انتخابات سال ۸۸ كه محمود احمدينژاد پيروز آن اعلام شد، موجي از دستگيريها در كشور آغاز شد كه در حال حاضر نيز بهرغم فروكش كردن هنوز ادامه دارد.
به دنبال اين دستگيريها، عده زيادي از فعالان سياسي زن و مرد و دانشجوها و حتي وكلاي اين افراد به انواع حكمهاي كوتاه و طويلالمدت زندان و تبعيد محكوم شدهاند.
زهرا رهنورد در نامه خود به آيتالله لاريجاني در اشارهاي غيرمستقيم به يكي از اين وكلاي زن، نسرين ستوده، پرداخته است كه از شهريورماه در زندان اوين به سر ميبرد و هنوز بهرغم اعتصاب غذا و وضع جسماني بد آزاد نشده است.
زهرا رهنورد با اشاره به خانم ستوده ميگويد: «بانوان وكيل كه در عين مصونيت وكالت... فرزندان خردسالشان بيپناه و همسرانشان سرگردان دادگاه و زندان.»
افزايش تعداد زندانيان سياسي در ايران و وضعيت بد آنها در زندانهاي تهران و شهرستانها بهويژه در چند ماه گذشته باعث شده است كه آيتالله صادق لاريجاني، رئيس قوه قضائيه، مرتباً نامههايي در انتقاد از وضع موجود و شكايت از آلت دست بودن قوه زير نظر خود دريافت كند، نامههايي كه تاكنون همگي بيپاسخ ماندهاند.
پيش از زهرا رهنورد، محمد نوريزاد در نامهاي صريح و بيپرده به انواع شكنجهها و «جنايات» عليه زندانيان سياسي اشاره كرد و از او پرسيد كه «آيا كسي سر عزيزانتان را در چاه مستراح فرو كرده است؟»
خانم رهنورد در اين نامه كه در وبسايت كلمه، نزديك به ميرحسين موسوي، منتشر شده است خطاب به آيتالله لاريجاني، رئيس قوه قضاييه، ميگويد: «ايران سرتاسر به زنداني بزرگ با شنودها و تعقيبها و مراقبتها و محيط سرتاسر پليسي تبديل شده است.»
زهرا رهنورد، همسر ميرحسين موسوي، كه از زمان اعلام نتيجه انتخابات سال گذشته در كنار آقاي موسوي محمود احمدينژاد را به تقلب متهم كرده و بارها هدف حمله حاميان رئيس جمهوري اسلامي قرار گرفته در نامه خود و «در آستانه روز بينالمللي مبارزه با خشونت عليه زنان» اشاره كرده است كه «تاريخ كشور ما اين همه خشونت سياسي به همه مردم و بهويژه زنان توسط بخشي از حاكميت را به خاطر ندارد».
به گفته خانم رهنورد، بازجويان و مأموران امنيتي جمهوري اسلامي بسياري از زنان زنداني پس از انتخابات را با داروهاي روانگردان وادار به اعتراف كردهاند و اين اقدام باعث «انواع بيماريها» در آنها شده است.
زهرا رهنورد ميگويد: «بسياري از آنها را با انواع قرصها و مخدرها و داروهاي روانگردان به اعترافاتي پوچ و غيرواقع وادار كردهاند و رهآورد اين همه رفتار خارج از قوانين انساني و اخلاقي انواع بيماريها مانند فلج شدن بوده است.»
از زمان آغاز اعتراضات مردم ايران به نتيجه انتخابات سال ۸۸ كه محمود احمدينژاد پيروز آن اعلام شد، موجي از دستگيريها در كشور آغاز شد كه در حال حاضر نيز بهرغم فروكش كردن هنوز ادامه دارد.
به دنبال اين دستگيريها، عده زيادي از فعالان سياسي زن و مرد و دانشجوها و حتي وكلاي اين افراد به انواع حكمهاي كوتاه و طويلالمدت زندان و تبعيد محكوم شدهاند.
زهرا رهنورد در نامه خود به آيتالله لاريجاني در اشارهاي غيرمستقيم به يكي از اين وكلاي زن، نسرين ستوده، پرداخته است كه از شهريورماه در زندان اوين به سر ميبرد و هنوز بهرغم اعتصاب غذا و وضع جسماني بد آزاد نشده است.
زهرا رهنورد با اشاره به خانم ستوده ميگويد: «بانوان وكيل كه در عين مصونيت وكالت... فرزندان خردسالشان بيپناه و همسرانشان سرگردان دادگاه و زندان.»
افزايش تعداد زندانيان سياسي در ايران و وضعيت بد آنها در زندانهاي تهران و شهرستانها بهويژه در چند ماه گذشته باعث شده است كه آيتالله صادق لاريجاني، رئيس قوه قضائيه، مرتباً نامههايي در انتقاد از وضع موجود و شكايت از آلت دست بودن قوه زير نظر خود دريافت كند، نامههايي كه تاكنون همگي بيپاسخ ماندهاند.
پيش از زهرا رهنورد، محمد نوريزاد در نامهاي صريح و بيپرده به انواع شكنجهها و «جنايات» عليه زندانيان سياسي اشاره كرد و از او پرسيد كه «آيا كسي سر عزيزانتان را در چاه مستراح فرو كرده است؟»
به گزارش كلمه، متن كامل نامه زهرا رهنورد به رئيس قوه قضائيه به شرح زير است :
جناب آقاي صادق لاريجاني آملي، قاضي القضات و رئيس قوه قضائيه
با سلام
اين بار هم به عنوان زني كه دلسوز ملت ايران است ،براي شما نامه مي نويسم .
اگر سوداي ذهني ام ،ايده آل نظامي عادل متكي برآراء ملت و تفكيك قوا نبود ،اين ايده آلي كه ميراث به خون خفتگان و آزاديخواهان مشروطه و تاكيد انقلاب اسلامي است ،آنقدر واقع بين بوده ام كه به دست بسته بودن قوه قضائيه و اعمال قدرت و نفوذ نيروهاي فوق قانون امنيتي و سپاهي اذعان كنم ،اما آن ايده ال سياسي ملت ايران هم چنان وعده اميد بخش و بلند مرتبت ، قرار گرفتن امور در مجاري قانوني و تفكيك قوا را مي دهد و مي دانم آن روز خوب دور نيست .
امسال ،عيد مبارك غدير همزمان شده است با روز جهاني مبارزه با خشونت بر زنان .با تمام وجود از خداوند مسئلت دارم كه علي عليه السلام آن اسطوره عدالت و آزادگي بتواند پيشواي نظر و عمل در ابعاد زندگي فردي و اجتماعيمان باشد .
اما اصل مطلب
جناب آقاي قاضي القضات
در آستانه روز بين المللي مبارزه با خشونت عليه زنان قرار داريم در حالي كه هرگز تاريخ كشور ما اين همه خشونت سياسي نسبت به همه مردم به خصوص نسبت به زنان را كه توسط بخشي از حاكميت بر آنان اعمال مي شود، به خاطر ندارد .
البته به طور معمول، هميشه ما زنان از تبعيض هاي متعدد خشونت آفرين در زمينه هاي فرهنگي ،حقوقي و ارزشي در سطح جامعه و خانواده رنج برده ايم و اين جانب ازسي سال پيش يعني آن زمان كه قلم به دست گرفتم و با مصائب زنان آشنا شدم ، تبعيض ها ،اجبارها و خشونت هاي جنسيتي را متذكر شده ام اما اين بار و اين سالها علاوه بر آن همه مصائب محنت آفرين خشونت سياسي و نظامي به زنان، برگ جديدي ست كه بر اين كتاب قطور افزوده شده است.
اكنون از اين همه خشونت، سياهه اي پيش روي ماست :
زناني كه به جرم آزاديخواهي، دموكراسي طلبي، حمايت از حقوق زنان و كودكان و فعاليت عليه تبعيض جنسيتي و فعاليت براي تصحيح قوانين ناقص و يا غلط خانواده كه فرسنگها از دين و دنياي مدرن دور است، طرفدرارن حقوق بشر، به جرم روزنامه نگاري، به جرم دفاع از حق تحصيل ،به جرم هاي ساختگي و من درآوردي و اتهامات قومي، فكري و اعتقادي و تهمت و افترا و پرونده سازي و به جرم سوال راي من كجاست به جرم سوال فرزند من كجاست؟گرفتار خشونت سياسي شده اند .
اما قرار نيست هميشه زبان سرخ سر سبز را به باد دهد ،زيرا مولايمان علي (ع) جان بركف نهاد و سر به تيغ دشمن سپرد كه چنين نباشد .
اين سياهه حاكي از ضرب و شتم و شكنجه واحتمال تجاوز و اعدام و ترور شخصيتي و فيزيكي و زندانهاي طويل المدت بر زنان زنداني با ادعاهايي نظير محارب و اقدام عليه امنيت ملي است .
اين زنان كيانند؟
دختراني كه در آرزوي سعادت ملت و تحقق آزادي ،دخمه هاي سياه زندان را بر رخت سپيد عروسي و شاديها و هلهله ها و چراغاني ها ترجيح داده اند، از يار و محبوبشان دور مانده اند .
مادراني در فراق فرزندانشان كه اينك تنها درخيال، كودكان خردسالشان را به آغوش مي كشند .در همان حال هم بچه هاي بي پناه اشك ريزان و ضجه زنان درپي دامان پرمهر مادر اين سو و آن سو سرگردانند.
زناني كه فقدانشان ، اسارتشان به خاموش شدن روشنايي كاشانه اشان منجر شده و همسران رشيدشان بي صبرانه انتظار ديدنشان را دارند و دلهاشان نگران پاكي و معصوميتي است كه به اسارت بازجويان در آمده است . بسياري از آنها را، با انواع قرص ها و مخدرها و داروهاي روانگردان به اعترافاتي پوچ و غيرواقع وادار كرده اند و ره اورد اين همه رفتار خارج از قوانين انساني و اخلاقي انواع بيماريها مانند فلج شدن و… بوده است .
البته واضح است كه چنين اعترافاتي اگر هم به ظاهر با موفقيت براي خشونت طلبان همراه باشد فاقد ارزش است . بانوان وكيل كه در عين مصونيت وكالت در حين انجام وظايف شغلي از آن وظايف باز مانده و موكلانشان سرگردان و فرزندان خردسالشان بي پناه و همسرانشان سرگردان دادگاه و زندان . و چنين است فهرستي بزرگ از همه اقشار ديگر دانشجو و استاد و محقق و معلم و كارمند وكارگر و خانه دار…،زنان گمنام بي پناهي كه خودشان هم نمي دانند چرا دستگير،زنداني و يا تبعيد شده اند؟ چرا ترور شده اند؟چرا زير ماشين رفته اند؟
و متاسفانه اين قصه واقعي است، واقعيتي جانسوز كه به زندان ها ختم نمي شود.
آقاي قاضي القضات
بيرون اين زندانهاي كوچك و مخوف چون اوين و كهريزك، گوهر دشت و بهبهان و ايذه و بابل و ساري و كرمانشاه و مشهد و شيراز واهواز ساير زندانهاي ريز و درشت و پنهان و آشكار ديگر ، كه در گوشه و كنار مملكت برپا كرده اند ايران سرتاسر زنداني بزرگ با شنودها و تعقيبها و مراقبتها و محيط سرتاسر پليسي تبديل شده است .
در پرده اي ديگر از اين روايت محنت بار دردآور در كشوري كه قرنها پايمال شدن حقوق زنان بوده است اين فشار بر آنان شديد تر است، هنگامي كه خود با چشمانشان نظاره گر زندان هاي طويل المدت ، شكنجه ها، توهين ها و بازجويي ها و تازيانه هاي بي رحم و تماس كاسه توالت با دهان حق گو و ذكر گوو ويا بدتر ازآن ، درحق همسران دلاور و فرزندان سلحشور و حق طلب شان اند .
آقاي قاضي القضات
اين شقشقه عريضه واررا از آن روي مي نويسم كه بر اين باورم اگر امور به طور طبيعي و درچارچوب آرمانهاي مشروطه و ارزشهاي فراموش شده آغازانقلاب اسلامي جريان داشت اين همه انحراف و ظلم و ستم اتفاق نمي افتاد و اگر هم به طور نسبي جنايت و جرمي بود، بايد قوه قضائيه پاسخگوي آن مي بود .
در عين حال تقارن عيد غدير با روز مبارزه با خشونت عليه زنان مي تواند اتفاق تقدير باشد تا به مباركي و عظمت آن ، فرصتها از دست نروند و همه اقشار مردم به خصوص زنان اين معلمين بزرگ انسانيت و سرچشمه هاي لطف ومحبت از خشونت سياسي نجات يابند .
زهرا رهنورد
جناب آقاي صادق لاريجاني آملي، قاضي القضات و رئيس قوه قضائيه
با سلام
اين بار هم به عنوان زني كه دلسوز ملت ايران است ،براي شما نامه مي نويسم .
اگر سوداي ذهني ام ،ايده آل نظامي عادل متكي برآراء ملت و تفكيك قوا نبود ،اين ايده آلي كه ميراث به خون خفتگان و آزاديخواهان مشروطه و تاكيد انقلاب اسلامي است ،آنقدر واقع بين بوده ام كه به دست بسته بودن قوه قضائيه و اعمال قدرت و نفوذ نيروهاي فوق قانون امنيتي و سپاهي اذعان كنم ،اما آن ايده ال سياسي ملت ايران هم چنان وعده اميد بخش و بلند مرتبت ، قرار گرفتن امور در مجاري قانوني و تفكيك قوا را مي دهد و مي دانم آن روز خوب دور نيست .
امسال ،عيد مبارك غدير همزمان شده است با روز جهاني مبارزه با خشونت بر زنان .با تمام وجود از خداوند مسئلت دارم كه علي عليه السلام آن اسطوره عدالت و آزادگي بتواند پيشواي نظر و عمل در ابعاد زندگي فردي و اجتماعيمان باشد .
اما اصل مطلب
جناب آقاي قاضي القضات
در آستانه روز بين المللي مبارزه با خشونت عليه زنان قرار داريم در حالي كه هرگز تاريخ كشور ما اين همه خشونت سياسي نسبت به همه مردم به خصوص نسبت به زنان را كه توسط بخشي از حاكميت بر آنان اعمال مي شود، به خاطر ندارد .
البته به طور معمول، هميشه ما زنان از تبعيض هاي متعدد خشونت آفرين در زمينه هاي فرهنگي ،حقوقي و ارزشي در سطح جامعه و خانواده رنج برده ايم و اين جانب ازسي سال پيش يعني آن زمان كه قلم به دست گرفتم و با مصائب زنان آشنا شدم ، تبعيض ها ،اجبارها و خشونت هاي جنسيتي را متذكر شده ام اما اين بار و اين سالها علاوه بر آن همه مصائب محنت آفرين خشونت سياسي و نظامي به زنان، برگ جديدي ست كه بر اين كتاب قطور افزوده شده است.
اكنون از اين همه خشونت، سياهه اي پيش روي ماست :
زناني كه به جرم آزاديخواهي، دموكراسي طلبي، حمايت از حقوق زنان و كودكان و فعاليت عليه تبعيض جنسيتي و فعاليت براي تصحيح قوانين ناقص و يا غلط خانواده كه فرسنگها از دين و دنياي مدرن دور است، طرفدرارن حقوق بشر، به جرم روزنامه نگاري، به جرم دفاع از حق تحصيل ،به جرم هاي ساختگي و من درآوردي و اتهامات قومي، فكري و اعتقادي و تهمت و افترا و پرونده سازي و به جرم سوال راي من كجاست به جرم سوال فرزند من كجاست؟گرفتار خشونت سياسي شده اند .
اما قرار نيست هميشه زبان سرخ سر سبز را به باد دهد ،زيرا مولايمان علي (ع) جان بركف نهاد و سر به تيغ دشمن سپرد كه چنين نباشد .
اين سياهه حاكي از ضرب و شتم و شكنجه واحتمال تجاوز و اعدام و ترور شخصيتي و فيزيكي و زندانهاي طويل المدت بر زنان زنداني با ادعاهايي نظير محارب و اقدام عليه امنيت ملي است .
اين زنان كيانند؟
دختراني كه در آرزوي سعادت ملت و تحقق آزادي ،دخمه هاي سياه زندان را بر رخت سپيد عروسي و شاديها و هلهله ها و چراغاني ها ترجيح داده اند، از يار و محبوبشان دور مانده اند .
مادراني در فراق فرزندانشان كه اينك تنها درخيال، كودكان خردسالشان را به آغوش مي كشند .در همان حال هم بچه هاي بي پناه اشك ريزان و ضجه زنان درپي دامان پرمهر مادر اين سو و آن سو سرگردانند.
زناني كه فقدانشان ، اسارتشان به خاموش شدن روشنايي كاشانه اشان منجر شده و همسران رشيدشان بي صبرانه انتظار ديدنشان را دارند و دلهاشان نگران پاكي و معصوميتي است كه به اسارت بازجويان در آمده است . بسياري از آنها را، با انواع قرص ها و مخدرها و داروهاي روانگردان به اعترافاتي پوچ و غيرواقع وادار كرده اند و ره اورد اين همه رفتار خارج از قوانين انساني و اخلاقي انواع بيماريها مانند فلج شدن و… بوده است .
البته واضح است كه چنين اعترافاتي اگر هم به ظاهر با موفقيت براي خشونت طلبان همراه باشد فاقد ارزش است . بانوان وكيل كه در عين مصونيت وكالت در حين انجام وظايف شغلي از آن وظايف باز مانده و موكلانشان سرگردان و فرزندان خردسالشان بي پناه و همسرانشان سرگردان دادگاه و زندان . و چنين است فهرستي بزرگ از همه اقشار ديگر دانشجو و استاد و محقق و معلم و كارمند وكارگر و خانه دار…،زنان گمنام بي پناهي كه خودشان هم نمي دانند چرا دستگير،زنداني و يا تبعيد شده اند؟ چرا ترور شده اند؟چرا زير ماشين رفته اند؟
و متاسفانه اين قصه واقعي است، واقعيتي جانسوز كه به زندان ها ختم نمي شود.
آقاي قاضي القضات
بيرون اين زندانهاي كوچك و مخوف چون اوين و كهريزك، گوهر دشت و بهبهان و ايذه و بابل و ساري و كرمانشاه و مشهد و شيراز واهواز ساير زندانهاي ريز و درشت و پنهان و آشكار ديگر ، كه در گوشه و كنار مملكت برپا كرده اند ايران سرتاسر زنداني بزرگ با شنودها و تعقيبها و مراقبتها و محيط سرتاسر پليسي تبديل شده است .
در پرده اي ديگر از اين روايت محنت بار دردآور در كشوري كه قرنها پايمال شدن حقوق زنان بوده است اين فشار بر آنان شديد تر است، هنگامي كه خود با چشمانشان نظاره گر زندان هاي طويل المدت ، شكنجه ها، توهين ها و بازجويي ها و تازيانه هاي بي رحم و تماس كاسه توالت با دهان حق گو و ذكر گوو ويا بدتر ازآن ، درحق همسران دلاور و فرزندان سلحشور و حق طلب شان اند .
آقاي قاضي القضات
اين شقشقه عريضه واررا از آن روي مي نويسم كه بر اين باورم اگر امور به طور طبيعي و درچارچوب آرمانهاي مشروطه و ارزشهاي فراموش شده آغازانقلاب اسلامي جريان داشت اين همه انحراف و ظلم و ستم اتفاق نمي افتاد و اگر هم به طور نسبي جنايت و جرمي بود، بايد قوه قضائيه پاسخگوي آن مي بود .
در عين حال تقارن عيد غدير با روز مبارزه با خشونت عليه زنان مي تواند اتفاق تقدير باشد تا به مباركي و عظمت آن ، فرصتها از دست نروند و همه اقشار مردم به خصوص زنان اين معلمين بزرگ انسانيت و سرچشمه هاي لطف ومحبت از خشونت سياسي نجات يابند .
زهرا رهنورد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر