۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

خسرو روزبه؛ اسطوره حزب توده

خسرو روزبه؛ اسطوره حزب توده هر دو از مفهوم "جنگ عادلانه" دفاع می کنند و طرفدار خشونت "انقلابی" هستند، و به مهندسی اجتماعی و ضرورت خلق "انسانی جدید" باور دارند، و معتقدند فرد و جامعه "ابزاری" برای نیل به هدفی والاتر هستند، و هر دو تشنه حقایق قطعی و تثبیت شده هستند و برای فرد در حوزه فردی و اجتماعی عاملیت قائلند. هر دوی آنها ابهام های موجود در مورد مفاهیمی نظیر "حقیقت" و "طبیعت بشر" را – که اساس یک جامعه دموکراتیک را تشکیل می دهند – یکسره رد می کنند و هر دو "علم حقیقی" را ارج می نهند.
یکی مرادش از علم همان "ماتریالیسم دیالکتیک" کذایی استالین است، و دیگری مدعی دسترسی داشتن به خرد لایتناهی پروردگار است. پس تعجبی ندارد که روحانیان ایران خود را "علما" (مردان دانش) می خواندند، و در عین حال در سال های پس از جنگ جهانی دوم اصطلاح "روش علمی" به استعاره نه چندان کنایه آمیزی برای مارکسیسم تبدیل شده بود.
صرفنظر از نشان دادن شباهت های ساختاری آشکار میان ایدئولوژی های اسلامی و مارکسیستی در ایران، چنین تحلیل های تطبیقی و نسب شناسانه ای به تبیین دو پارادوکس گیج کننده ایران مدرن کمک می کند: اول اینکه چرا تنها ابتدایی ترین شکل مارکسیسم روسی (و یا چینی) در ایران رواج پیدا کرد؟ و دوم اینکه در ایران مارکسیست ها چگونه توانستند با اسلامگراهایی متحد شوند که کوچکترین اشاره ای به عقاید مارکسیستی را تحقیر می کردند؟ در ایران بسیاری به پیروی از نظر خودشان، این ائتلاف را نتیجه نوعی توطئه و یا نهایتا همدستی فرصت طلبانه سیاسی دانسته اند.

"نوعی نسب شناسی فرهنگی مشابه خواهد توانست نقاط اشتراک مشابهی را میان مارکسیسم سفت و سخت و اسلام شیعه نشان دهد. هر دو در شناخت شناسی، قرائتشان از حقیقت، منطق و نحوه تفسیر متون، و نیز در تعهد سازمانیشان به پیشکسوتان و سلسله مراتب، و در برداشت مسیحائیشان از تاریخ و در نگاه ابزاریشان به مقوله زیبایی – که هنر را بطور کامل در خدمت اصول و اعتقادات می خواهد – به یکدیگر شبیهند."
اما این اتحاد عجیب را می توان از زاویه ای کاملا متفاوت هم توضیح داد. در واقع هر دوی این عقاید ویژگی های فرهنگی و نظری مشترک مهمی دارند. هر دوی آنها سازمان یافته ترین و پرطرفدارترین دشنمان استقرار دموکراسی در ایران بوده اند. یکی از جالب ترین وجوه همگرایی این دو، و نقطه ای که تقریبا از یکدیگر تمیز ناپذیر می شوند، اعتیادشان به کیش شهادت است.
هر دوی آنها "توفیق" خود، و یا هر نیروی دیگری را با عده شهیدانی که تقدیم "آرمان" کرده اند می سنجند. حزب توده عامل و تدارکاتچی اصلی مارکسیسم جزم اندیش در ایران بود، و همانطور که انتظار می رفت، همه ذهنش معطوف به حساب و کتاب شهیدانش بود. در آرامگاه قهرمانان و شهدای این حزب، خسرو روزبه کماکان رفیع ترین جایگاه را بخود اختصاص داده است.
اعدام او بدست یک جوخه آتش در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر